یکی از جلوه های مهم و تاثیرگذار بر ادراک یک محیط، “درک وابسته به شنوایی” است. شاخصه های آکوستیکی می توانند برآمدهای مثبت یا منفی روی مردم داشته باشند. امروزه منظر صوتی جهان بی اندازه دگرگون شده است، کیفیت اصواتی که خلق می شوند با آنچه انسان به رسم رویه معمول، به شنیدنشان عادت داشته بسیار تغییر داشته است.
انتظار ما از صداهای شنیده شده هنگام مواجهه با هر محیط چه میزان است؟ ترجیحات صوتی در انتخاب یک فضا برای استفاده چه نقشی ایفا می کنند؟ پس زمینه های فرهنگی و تجربه طولانی محیطی چه تاثیری در ترجیحات صوتی دارند؟ آدمی به شنیدن صدای خوش نیاز دارد و آنچه مطرح می شود بدین شرح است که آوا به عنوان عامل مداخله گر در فضای باز شناخته شده و یکی از مولفه های بازگو کننده فضاست.
تحقیقات نشان داده است که برای برگزیدن یک میدان، رجحان نوا در آدمیان نقش مهمی بازی می کند و حضور صداهای مورد علاقه آنها سبب می شود احساس مطلوب تری داشته باشند. در این میان صداهایی که از بطن فرهنگ مکان برخاسته باشد مانند زنگ کلیسا، موسیقی های خیابانی، زنگ ساعتها و … بالاترین اولویت را در بین مردم دارا هستند. موزه هرمیتاژ، واقع در سن پترزبورگ روسیه، یکی از برجسته ترین و کهن ترین موزه های جهان است. مخاطب هنگام ورود از خیابان اصلی به سمت موزه در مقابل حجم عظیمی از یک فضای تهی با یک نشانه در میانه آن رو به رو می شود.
مقیاس میدان کاخ
میدان کاخ با مساحتی حدود 45000 مترمربع، فضایی بسیط و وسیع در مقابل موزه ایجاد کرده، به طوری که با قرار گرفتن در میانه این میدان و با دور شدن از خیابان، صداهایی که از شهر شنیده می شود به حداقل رسیده، نوعی نظم در آنها پدیدار می گردد؛ آوایی بم از زمینه که به سبب آن، فعالیتهای میدان در مرکز توجه قرار می گیرند. گپ و گفت های اطراف، صدای پای افراد روی سنگ فرش میدان کاخ، پچ پچ آرام جمعیت، بدون حضور ماشین، گویی فراخی میدان همه را واداشته تا آهسته تر راه بروند، میدانی که مخاطبانش را با حسی از حیرت و رهایی لمس می کند.
مقیاس میدان کاخ، فضایی فراخ خلق کرده که در آن سهم عرش بیش از فرش گشته است. سنگ فرش بی آلایش کف نیز آن را تشدید می کند. با اینکه میدان وسیع گشته و از ظرفیت بالاتری برای حضور مردم برخوردار است اما از نظر کیفی سکوت بیشتری طلب می کند. با نزدیک شدن به مرکز، آرامش و صفای رک و انبساط فضای مثبت درک شده و به آرامی جذب می شود. در این میان ریتم جداره ها نیز ترتیبی است و آشوبی مشاهده نمی شود، گویی جهان آرام گرفته تا میدان کاخ خود را بنوازد.
وجود ستون الکساندر در میانه صحنه میدان کاخ، ساحتی را در اطراف خود وصف می کند که پذیرای رویدادهای جمعی است و مقیاس محیط، استفاده از این خاموشی و آرامش را حکم می کند، به طوری که فعالیتهایی نظیر موسیقی خیابانی در این مکان عارض شده و با استقبال مردم رو به رو می گردد؛ فضایی که به سمت آن هدایت نشده ای اما می خواهی به آن سمت روان شوی، نوعی سفر برای اکتشاف که بیشتر محسوس است و کمتر معقول.
ترکیب المان در مرکز میدان کاخ، مقیاس وسیع فضا و فعالیتهای شکل دهنده آن، همگی اتمسفر پرقدرتی ایجاد می کنند که مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهند؛ میدانی که با پرگویی حضورش را بر مخاطب تحمیل نمی کند، بلکه پذیرای مخاطب است و مجال تجربه را بر او روا می دارد. تجربه جوّی که سکوت در آن معنا داشته باشد و گاه به هیئت نت های موسیقی به اجرا در می آید تا به طور کامل دریافت شود.
منابع
- زومتر، پیتر؛ 1394، اتمسفر، مترجم علی اکبری، نشر پرهام نقش
- هال، ادوارد؛ 1390، بعد پنهان، مترجم منوچهر طبیبیان، انتشارات دانشگاه تهران
- Thompson, Emily; 2004, The Soundscape of Modernity: Architectural Acoustics and the Culture of Listening in America, MIT Press
مقاله حاضر، دستاورد سفر پژوهشی جمعی از دانشجویان معماری منظر دانشگاه های بینالمللی امام خمینی، تهران، شهید بهشتی، شهید رجایی و دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات به کشور روسیه در مهر ماه 1395 است که با راهنمایی دکتر محمدرضا مهربانی گلزار تنظیم شده است.