«درون و برون» نام انیمیشنی مهیج است که با ورود به جهان ذهن، درکی از شناخت انسان را ارائه می کند. این انیمیشن سفری را به جهان ذهن رایلی (قهرمان داستان) و سایرین آغاز می کند. سفر دوربین از جهان بیرون و آبجکتیو به جهان درون و سوبژکتیو، دنیایی منظرین را به وجود می آورد و نشان می دهد که اعمال ارادی (عینی) انسان تابع حالات، هیجانات و احساسات درون (ذهن) او است. با توجه به جایگاه دانش منظر که مفهومی گسترده از عینیت خارجی تا ذهن انسان را در برمی گیرد، مشاهده انیمیشن درون و برون به مانند نمونه ای از یک داستان منظرین به دانش آموختگان این رشته توصیه می شود.
سفر اینساید آوت (درون و برون) بر خلاف بسیاری از فیلمها و انیمیشن ها سفری سوبژکتیو (درونی، ذهنی) است که هدف آن موشکافی و بررسی جهان درون ذهن و بررسی روابط میان ساکنان آنجاست. در فیلم، دو دنیای متفاوت با ترکیبی شگفت از رویکرد دکارت عقل گرا و رویکرد هیوم تجربه گرا دیده می شود. عواطف در درون ما موجب رفتاری می شوند که در بیرون قابل مشاهده اند و این یعنی تصور ما از آنچه «خود» می پنداریم. پس با توجه به این مفاهیم «خود» انسان مفهومی عینی – ذهنی پیدا می کند که پیوند غریبی میان عواطف هیومی و اراده دكارتی او برقرار شده است.
داستان احساسات در انیمیشن درون و برون
محیط و بستر شکلگیری وقایع اصلی داستان انیمیشن درون و بیرون و توصیف حالات و احساسات بشری، ذهن دختری با نام رایلی است به طوری که اتفاقات در درون ذهن رایلی رقم خورده و کنش های حاصل از آن در عکسالعمل های جسمی او در جهان آبجکتیو (بیرونی – عینی) نمود پیدا می کند. درون مغز رایلی 5 حس اصلی زندگی می کنند. نام این احساسات، جوی (خوشحالی)، سدنس (اندوه)، فییر (ترس)، دیسگاست (نفرت) و انگر (خشم) است.
اینها همان بازیگرانی هستند که شخصیت رایلی را شکل می دهند. کسانی که وظیفه مدیریت احساسات و عواطف او را بر عهده دارند. هر کدام از این احساسات بسته به نوع احساس رایلی در مواجهه با عوامل مختلف، بر رفتارهای بیرونی زندگی رایلی و میمیک صورت او تاثیر می گذارند. تصاویر رویدادهای زندگی رایلی که شامل احساسات او در شرایط و زمانهای مختلف هستند، در کره هایی به رنگ احساسات او ضبط و برای مدت زمانی کوتاه در اتاق کنترل مرکزی محافظت و پس از آغاز زمان استراحت به بخش طولانی مدت (حافظه طولانی مدت) منتقل میشوند.
در اتاق فرماندهی، محفظه ای موجود است که در آن کورمموری ها که مهمترین رویدادهای دوران زندگی رایلی هستند، جایگذاری میشوند. در آنسوی اتاق کنترل مرکزی، جزایر شخصیتی رایلی قرار دارند که توسط کورمموری ها ایجاد و تامین انرژی می شوند و بقای آنها به حضور کورمموری ها وابسته است.
بر حسب سن رایلی در 11 سالگی، ذهن او از 5 جزیره شخصیتی تشکیل شده است. جزایر خانواده، دوستی، صداقت، گوفیبال و هاکی شخصیت رایلی را شکل میدهند و وجود رایلی از وجود این جزایر شخصیتی در ذهن او نشات می گیرد. امنیت ذهن رایلی در سن 11 سالگی با فرار او از خانه و نقل مکان به سانفرانسیسکو به هم می ریزد و احساسات او دیگر قادر نیستند روند همیشگی خود را طی کنند.
در این زمان احساسات خام درون ذهن رایلی با یکدیگر دچار تقابل شده و خوشی (جوی) دیگر نمی تواند بهترین و کارآمدترین احساس او باشد. در شرایط جدید احساسات دیگر شامل ترس (فییر)، ناراحتی (سدنس)، انگر (عصبانیت) و انزجار (دیسگاست) مدیریت ذهن را در دست گرفته، گوی های ثبت خاطرات رایلی بیشتر به رنگهایی غیر از خوشی در ذهن او در می آیند و رفته رفته جزایر شخصیتی رایلی یکی پس از دیگری به دره فراموشی سقوط می کنند.
در این زمان جوی و سدنس با همراهی بینگ بنگ – شخصیت ذهنی و همبازی دوران کودکی رایلی که نقش کلیدی در ساخت جزیره های شخصیتی او دارد – خود را به آب و آتش میزنند تا مانع فرار از خانه رایلی شده و در صدد برگرداندن رایلی به احساسات خوش گذشته و ساخت جزایر شخصیتی او بر می آیند.
اگر چه این انیمیشن درون و برون می تواند از زاویه ای دیگر یعنی همان احساسات و حالات درونی او به شناخت انسان بپردازد، اما نقدهایی نیز بدان وارد است. رایلی در این داستان رباتی است پیچیده كه رفتار و نیاتش را «اشخاصـی» دیگـر در درون او، عواطفش در درجه اول و كارگران بخش خاطراتش در درجه دوم، كنترل می كنند. جهان ذهنی رایلی در الگوی امانیسم گره خورده است. در این داستان دیدگاه امانیسم غربی موجب می شود ذهن از ساحت متافیزیکال (مابعدالطبیعه) خود خارج شده و به ساحتی فیزیکال (روگرفتی از طبیعت) به نام مغز تنزل پیدا کند.
در واقع شخصیت رایلی توسط محتویات مغز او شکل می گیرد و نه مفاهیمی چون متافیزیک یا عالم روح و معنا. جهانبینی غربی با توجه به الگوی دو قطبی دکارتی، در طول تاریخ، همواره با ذره بین متریالیسم به دنبال شناخت حالات درونی انسان بوده است. در این تفکر ذهن نه تنها متافیزیکی (و شاید معنایی) نیست، بلکه خود را در پس لایههای سخت و مادی جمجمه پنهان ساخته است و بشر غربی بر این موضوع پای میفشرد که ذهن بشر با تمام متعلقاتش در مغز او استقرار دارند.