در روز پنجشنبه 26 آذر 1394 نشست تخصصی با موضوع “معماری منظر و مسئله مکان” در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه فردوسی مشهد با حضور آقای دکتر سید امیر منصوری برگزار شد. این نشست با طرح مسئله توسط ایشان شروع شد. سپس به تعریف واژه ها و مفاهیم پرداخته و در ادامه به تشریح و پاسخ مسئله پرداخته شد. در نهایت نیز جلسه با طرح چند سوال از سوی اساتید و دانشجویان و پاسخ های سخنران خاتمه یافت.
مسئله مکان
مسئله امروز همه ما و بلکه جهان، فراموش شدن مسئله مکان علی رغم تاکید بر نظریه های فلسفی مربوط به مکان در سخنرانی های متعدد است. معماری امروز بازی با فرم و چیزی شبیه مجسمه سازی است. آیا هدف انسان از معماری تغییر و تحول اشکال و بازی با فرم است؟ یا فرم وسیله ای برای رسیدن به چیز دیگر است؟ امروز ما آن چیز دیگر را از یاد برده ایم.
شهر به کالبد، شبکه حمل و نقل و کاربری منحصر نمی شود. شهر مکان است، سمبل تاریخ و مظهر زندگی است و باید حس تعلق ایجاد کند. اما امروزه در عمل و در مرحله اجرا، محدودیت ها و ضوابط طرح جامع همه فضیلت ها را از بین می برد و کمترین توجهی به مطلوبیت فضاها نمی شود؛ ضوابط معبر حداقل 6 متری، تراکم 180 % ساختمانها، کاربری تجاری و اداری بر خیابانهای اصلی به هیچ وجه مفهوم مکان و حس تعلق را محقق نمی سازد.
“مسئله چیست؟ محیط زندگی انسان امروز ، تدریجا خالی از معنا می شود.”
مسئله مشترک مردم، حرفه مندان و دانشگاهیان خالی شدن تدریجی محیط زندگی آنها از معنا و مفهوم است. امروز اغلب شهرهایمان فارغ از هویت های بومی و محلی شبیه هم شده اند و تفاوتها از بین رفته است. بدین ترتیب شهرها، معماری و محیط زندگیمان خالی از معنا و مفهوم می شوند.
“پایان معماری؟
مسئله امروز معماری، فرم است.
مسئله امروز شهرسازی، مصرف زمین و مسئله زیرساخت است.”
چند سال قبل سمینار “پایان معماری” در آمریکا بر این سوال تاکید داشت که معماری دیگر جایی برای خلاقیت و نوآوری ندارد و از این پس تفاوتها در معماری تفاوت در تزئینات خواهد بود. شاید علت اصلی رواج فرم گرایی در معماری – به جای معناگرایی – همین امر بوده است. به موازات فرم گرایی معماری، در شهرسازی شاهد پرداختن حداکثری به کاربری زمین، شبکه حمل و نقل ، کاربریها و تراکم ساختمانی هستیم.
تریبون های سخنرانی را کنار بگذاریم و نگاهی به نظام آموزشی معماری در کشور و برنامه درسی دانشگاه ها داشته باشیم؛ ارائه دروس تکنیکی و رواج دانش فرم در دروسی نظیر مقدمات طراحی طی 3 ترم و آموزش دانشهای مربوط به ساختمان در اولویت برنامه هاست. در این بین خلا پرداختن به مخاطب و کاربر فضا کاملاً مشهود است؛ چه کسی قرار است از بنا استفاده کند؟ نسبت کاربر با فرم چیست؟
در دانشگاه های ما متاسفانه به شدت تاکید بر فرم می شود. این نقد بدان معنا نیست که فرم اهمیت ندارد، بلکه فرم باید ابزار باشد نه هدف. معمار باید به فرم به عنوان ابزار، کاملاً مسلط باشد. معمار باید با فرم، فضا بسازد. فراموش نکنیم که وظیفه معمار ساخت فرم نیست، وظیفه معمار خلق فضا با استفاده از فرم است – در خلق فضا نقش انسان بسیار موثر است. تفاوت اصلی انسان با حیوان در فهم های معنایی و روحی است. برآوردن آرامش، احساس آشنایی و خاطره … علاوه بر تامین نیازهای فیزیکی هدف انسان در معماری است.
معماری باید از طریق ایجاد معنا، احساس تعلق به گذشته و تعلق به دیگران، ایجاد “حال” کند. گذشته گرایی توام با نوگرایی در فضا، زیبایی دوستی و زیبایی آفرینی به عنوان امری اختیاری، مختص انسان است. از نگاه انسان خردمند فرم تابع خواسته های معنایی انسان است. از اینجا خلا دروس زیبایی شناسی در نظام آموزشی موجود، حتی زیبایی شناسی فرم، نیز ثابت می شود.
دیسیپلین
این کلمه در فارسی معادل لغوی ندارد و ترجمه “رشته” چندان دقیق و صحیح نیست. دیسیپلن نوعی تقسیم بندی در نظام علم است. به مجموعه علومی گفته می شود که در حوزه واحدی به هم مرتبط هستند و یک نظام کلی موضوعی، روش شناسی، نقد و بررسی و حل مسئله بر این مجموعه حاکم است. متدولوژی، دیدگاه و نظام انتقادی خاص دارند. وقتی یک حوزه علمی به این حد از بلوغ و پختگی برسد که موضوع، فلسفه، هدف، ابزار، متدولوژی و روش انتقادی آن تکمیل شود، یک دیسیپلین پدید می آید. دیسیپلین ها در حال زایش هستند و به تناسب افزایش فهم و دانش انسان، دیسیپلین های جدید نیز خلق می شود.
اصطلاح multidisciplinary و interdisciplinary
این دو اصطلاح دستاورد دنیای امروز است که از تعامل دیسیپلین های مختلف پدید می آیند. این رشته ها ممکن است خود تبدیل به دیسیپلین جدید شوند یا در همان حد میان رشته ای اولیه خود باقی بمانند و قادر نباشند در همه ابعاد موردنیاز دیسیپلین، تکامل یابند.
“موضوع دیسیپلین های رایج
محیط زیست: بیولوژی و حیات مادی
مرمت: تاریخ
برنامه ریزی شهری: کمیت شهر و مصرف زمین
معماری: فرم
طراحی شهری: فرم شهر
فضای سبز: گیاه
فضای زندگی انسان: کالبد، محل “زیست” است. محل پرورش بعد مادی و ویژگیهای محیطی مشترک انسان با حیوان است.
مکان، محل “زندگی” است. محل رشد شخصیت روحی انسان است.”
چرا در این حوزه دو کلمه متفاوت را به کار می بریم؟ فرهنگ و ذهنیت تاریخی ما این دو کلمه را جدا از هم تشخیص داده است و ما به سادگی به این دستاورد بزرگ زبانی در برنامه ریزی ها و طراحی ها بی توجه هستیم.
مکان چیست؟
“مکان، در محل تلاقی تاریخ و جغرافیا پدید می آید.”
مکان یک امر فیزیکی نیست و نمی تواند با جا، نقطه جغرافیایی و محل یکی انگاشته شود.
هر نقطه ای بر روی محل تلاقی این دو محور نمایانگر وقوع یک حادثه در یک جا هست که منجر به پیدایش مفهوم، تجربه مشترک افراد و هویت افراد در آن محل، که به واسطه وقوع آن حادثه در هم آمیخته، می شود.
تلاقی تاریخ و جغرافیا منجر به پیداش مفهومی است که بشر امروز آن را مکان نام می نهد. مکان آن جایی است که در آن حادثه ای رخ داده و رویدادی اتفاق افتاده است.
منظر چیست؟ نمونه بیرونی مکان
منظر از اقسام و زیرمجموعه های مکان است. معماری هم مکان است. وقتی می گوییم مکان در معماری فراموش شده است به این منظور است که انتظار می رود حاصل معماری ایجاد مکان باشد نه فرم؛ فرم ابزار ساخت مکان است. چنانچه فرم ابزار باشد ما را به خط هادی فرم سوق می دهد و با خوانش فرم مفهوم را می یابیم اما اگر فرم هدف باشد به تبع آن تنها خصوصیات فرمال و ظاهری هدف می شود. اگر در معماری، فرم هدف باشد آموزش معماری معادل آموزش فرم خواهد بود، اگر فرم در معماری ابزار باشد، آموزش معماری توام با شناخت انسان، اجتماع، تاریخ، طبیعت و سایر منابع مرتبط خواهد بود.
منظر مکانی است که بیرون از معماری رخ می دهد. بحث در خصوص توده، حوزه معماری را در بر می گیرد. خارج از توده، حوزه منظر عمل منظر است. این دو از نظر موضوعی یک چیز را بررسی می کنند و تفاوت آنها در حوزه عمل مستقل شان است.
“منظر روش نوین در شناخت کل نگر
منظر پدیده ای عینی – ذهنی است که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است.
رویکرد منظر، بررسی مشخصات بخشی (عینی یا ذهنی) نمادها نیست، بلکه “رابطه” آنها را به عنوان زمینه اصلی شناخت منظرین مورد توجه قرار می دهد.”
حد ارتباط منظر با مسئله مکان
واعظان کین نکته بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
آیا علت فاصله زیاد حرف بزرگان در سخنرانی ها و مجامع علمی تا عمل و اجرا، تنها غفلت است؟ مسئله به سادگی یک غفلت نیست. بلکه باید پیوندی ارگانیک میان نظر و عمل برقرار باشد تا این جدایی اتفاق نیفتد. اگر پیوند ارگانیک وجود نداشته باشد، نمی توان از طریق اتصالات تصنعی این ارتباط را برقرار کرد. با الحاق دو پدیده به یکدیگر، ماهیت و اساس آنها قابل دگرگونی نیست.
باید تعریف معماری دگرگون شود. تا زمانی که اندیشه ای تجزیه گرا بر معماری حاکم باشد، فرم جداگانه تلقی می شود و انسان و خواسته های معنوی او نیز مستقل شناخته می شوند. چنانچه ارتباطی قوی بین این دو حوزه برقرار شود، فرم واجد معنا می گردد. دیسیپلین منظر پیوند بین فرم و معنا را به صورت ارگانیک برقرار می سازد و این ویژگی منظر است. منظر فرزند مکان است. پیدایش منظر در دوره ای است که موضوع جدیدی به نام مکان مورد توجه قرار گرفت. قبل از مطرح شدن مسئله مکان و جلب توجه دوباره به آن، اصلاً رشته منظر وجود نداشت و پیدایش آن مربوط به کمتر از 100 سال اخیر است.
منظر پدیده ای عینی – ذهنی
منظر = ماده (قابل لمس) + ناظری که آن ماده را می بیند و آن را تفسیر می کند.
به مجرد وجود تصویر (ماده) و هست شدن ناظر به همراه اظهار نظر (نوعی دخالت و تفسیر) راجع به آن ماده، منظر پدید می آید. چنانچه هر کدام از طرفینِ تصویر یا ناظر حذف شوند، منظر از بین می رود. مثل لامپی که دو رشته سیم دارد که باعث روشنایی لامپ است، هر کدام از رشته ها قطع شوند، لامپ خاموش می شود.
منظر پدیده ای است حاصل نگرش “پیوند ارگانیک محل با تاریخ (مکان)”. منظر فرزند مکان است، محصول تعامل انسان با تاریخ و جامعه با محیط است. فرزندی که قابل تجزیه به پدیدآورندگان خود نیست.
منظر هم شکل دارد هم معنا. تفاوت آموزش آن با معماری در این است که در معماری شکل و معنا جداگانه آموزش داده می شوند؛ بنابراین امکان پرداختن انحصاری به شکل، بدون در نظر گرفتن معنا، پدید می آید و تمرین می شود. سپس معنا را به آن الحاق می کنند.
در حالی که گذشتگان ما شکل و معنا را جدا نمی کردند و به شیوه تلفیقی معماری می کردند. در نتیجه احساس حظّ در خانه بروجردی ها فارغ از دین و ملیت و شغل، القاء می شود. علت اصلی این واکنش و حظّ، ادراک کلیتی است که هر دو طرف در آن نقش دارند؛ هم صورت و هم ناظر. از تلفیق این دو با هم پدیده ای شکل می گیرد که آن را مکان و منظر می نامیم.
“منظر، بیان کننده تفاوت زمین با سرزمین است”
چرا ذهن ما این دو واژه را از هم جدا می کند اما در اقدامات اجرایی مان این دو را از هم جدا نمی بینیم؟ ما فراموش کرده ایم که زمین با سرزمین فرق دارد و در هر قطعه زمینی معماری می کنیم بدون آن که کاربران بومی فضا و زمینه و بستر طرح را بشناسیم. انسان امروز در مقابل ناکامی ها و نامطلوبیت های محیط زندگی خود، دوباره در جستجوی مفهوم مکان است.
مجموعه و کل
“مجموعه، کنار هم قرارگیری عناصری که قابلیت اقدام مستقل دارند و رویکرد جامع نگر را بوجود می آورند.
کل، کنار هم قرارگیری عناصر مستقلی که در راه هدف واحد، هر یک نقش خود را ایفا می کند و قابلیت اقدام مستقل ندارند و رویکرد کل نگر را به وجود می آورند.”
در گذشته فاصله ای بین خلق فرم و معنا نبود. اما امروز با پیشرفت تکنولوژی و به مدد تبحر در بازی با فرم و ارتقاء روشهای ساخت و ساز فاصله عمیقی بین خلق فرم و پدید آمدن معنا ایجاد شده است؛ طوری که معماران هدف اصلی معماری را فراموش کرده و کل نگری را از یاد برده اند. در حالی که مطالبه دنیای امروز بازگشت به کل نگری است و به این منظور دیسیپلین های جدید ایجاد می شود. دیسیپلین ها تدریجی درست می شوند، دیسیپلین منظر طی 50 سال پدید آمد.
“منظر یک کل است
تلفیق نماد و ادراک مخاطب از نماد، منظر را می سازد.
ماهیت منظر، یک کل غیر قابل تجزیه است.
بستر تاریخی و جغرافیایی در پدید آوردن ذهن مخاطب نقش اصلی دارند.”
منظر در این فضا به دنیا آمده و یک کل است، مجموعه نیست که از کنار هم قرارگیری چند شی مستقل پدید آمده باشد. منظر محصول تعامل آنهاست، تعاملی که قابل بازگشت نیست. در مباحث فلسفی ادراک مخاطب با خود مخاطب یکی است.
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای (مولوی)
نظریه اتحاد عقل، عاقل و معقول به همین نکته اشاره می کند.
نوع ترکیب منظر: اگر چه منظر از دو عامل مستقل پدید آمده اما محصول آنها غیر قابل تجزیه است. منظر را نمی توان به دو عامل عینیت و ذهنیت تجزیه کرد. این دو به یک وحدت می رسند که هستی آن وابسته به حضور همزمان این دو است. هر یک از آنها اگر نباشد، هستی و موجودیت ترکیب از میان رفته است.
“اهداف معماری منظر
زیبایی شناسی
هویتی
کارکردی”
خوانایی که در کتاب لینچ بیان شده، یکی از زیرمجموعه های کارکردی شهر است. منظر باید بطور همزمان به هر 3 هدف زیبایی شناسی، هویتی و کارکردی بپردازد.
“انواع منظر
منظر روستایی: مظاهر طبیعی بدست آمده از زندگی انسان مبتنی بر تولید کشاورزی
منظر شهری: محیط مصنوع انسان در تعامل با زمینه طبیعی و تاریخی
منظر طبیعی: مظاهر تفسیر انسان از طبیعت
منظر مردمی: تعامل انسانها با یکدیگر و محیط از روزنه توجه به زندگی، شغل، چهره، لباس و …
منظر تاریخی: دستاوردهای گذشتگان در زمینه و بستر محیط طبیعی و حوادث تاریخی
منظر کشاورزی: مظاهر طبیعی و فرهنگی کاشت و برداشت محصول در بستر زمین”
منظر در ترکیب با صفات دیگر، انواعی می سازد. این انواع از آن جهت که منظر هستند همه یک چیز هستند. اما حوزه ظهور و پیدایش آنها متفاوت است.
“منظر به مثابه متن
عناصر منظر از زندگی و تعامل انسان تاریخی در محیط به دست می آیند.
منظر تاریخی برای روایت است.”
منظر تعامل انسان با محیط است؛ منظر یک متن است. متنی که اگر زبان آن را بدانیم می توانیم آن را قرائت کنیم. قرائت منظر شهر روایت کننده روابط و قانونمندی هایی است که در آن شهر نهفته است. منظر می تواند ساختار ذهنی مدیریت حاکم بر شهر را توضیح داده و سرگذشت و جهت گیری مداخله های انسان در محیط را تفسیر کند. دماوند، یک منظر است. در شعر ملک الشعرای بهار، به ارزش اسطوره ای آن اشاره شده است.
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند
در پوسترهای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری، نمادی حاوی معنای بین الاذهانی است که فهمیده می شود و احتیاجی به بیان گفتاری ندارد. از خوانش منظر روابط تشکیل دهنده بین انسان و محیط به دست می آید.
“شهر از نگاه منظر
منظر علمی است که اجزای شهر را در ارتباط با هم بررسی می کند و از درک انسان در این رابطه بهره می گیرد.”
معرفی شهر از طریق توضیح ارتباط اجزا – نگاه کل نگر – به روابط بین اجزا نظر دارد؛ علت سلب معنای مرکزی از خیابانی که قبلاً مرکز شهر بوده؛ میدان شهدا مشهد یک زمانی نقش دیگری داشته که الان با احداث پروژه های جدید، نقش و رابطه بین اجزائ آن دگرگون شده است.
آسیب منظر شهر مشهد چیست؟
از نگاه جزء نگر: تعدد و ناهمخوانی نماهای مدرنیستی و سنتی و عدم هماهنگی ساخت و سازها
از نگاه منظرین: نقشهایی که قبلاً وجود داشته، الان از بین رفته و به آشوب در ادراک مردم از شهر منتهی شده است. رابطه میان نمادها با معنای واقعی آنها سست شده است. مرکز شهر مشهد، دیگر مرکز گذشته آن نیست. خیابانها، تظاهر به زندگی مدرن از سوی جامعه ای سنتی است.
“منظر شهری
منظر شهر کالبد آن و نمای ساختمانها نیست. منظر شهری کلیت حاصل از درک شهروندان از شهر و نمادهای آن است.”
منظر شهر (پدید آمدن روح و کلیت فضا) تنها محدود به نماهای ساختمانها نیست.
نگاه منظرین در مجله منظر
اطلاعات تکمیلی را در مورد مجله منظر می توانید در سایت آن بیابید.
جمع بندی
مکان مسئله زمان ماست که منظر از زیرمجموعه های آن است. منظر این خاصیت را دارد که در عصری متولد شده که از ابتدا با رویکرد کل نگر و بi صورت ترکیب عین و ذهن بوده است. منظر دیدگاهی است به بیرون. ما می توانیم یک شهرساز معمار یا مرمتگر باشیم که با رویکرد منظر طراحی کنیم. منظر یک تکنیک نیست بلکه یک دیسیپلین است که به ما نحوه نگاه به بیرون را یاد می دهد. معماری منظر از زیرمجموعه های دیسیپلین منظر است؛ یعنی معماری که با رویکرد منظر معماری می کند و این رویکرد را هر کس می تواند داشته باشد.
امروزه دانشکده های بزرگ دنیا به موازات طراحی فرم و مقدمات طراحی، انسان شناسی و جامعه شناسی درس می دهند و کاربر و مخاطب فضا را نیز می شناسند. اسطوره و تاریخ هنر می خوانند تا کاربر را بشناسند و بتوانند فرم و مکان را با هم تطبیق دهند. منظر حاصل این دوره است و حوزه های تاریخ، هنر، اجتماع، روح، زیبایی شناسی، محیط زیست، زمینه و انسان را به طور ارگانیک با هم در دل خود دارد.