بازمانده های قلعه دختر فیروزآباد، در میان حواس پنجگانه بیش از همه حس بینایی و قوه بصری را فعال می کند. دیدهای باز و کریدورهای بصری از جمله عوامل مهم تحریک ادارک فضای قلعه هستند. همچنین تناسبات و مقیاس بنا که تا حدودی فراتر از مقیاس انسانی است ادراک فضا را تحت تاثیر خود قرار می دهد. گستردگی دید و وسعت طبیعت پیش رو، مناظر تامل برانگیزی را برای انسان شهری شده امروز که محبوس در ساختمانها و بزرگراهها است، به ارمغان داشت.
بعد از آن، به دلیل ناهموار بودن مسیر دسترسی به قلعه دختر و قرارگیری در بستر کوه، حس لامسه بیشترین دریافت محیطی را داشت. شنوایی، بویایی و چشایی به ترتیب حسهایی هستند که یا دریافت زیادی از محیط با شرایط فعلی نداشتهاند یا دریافتهای اندکی وجود داشت. نظم طبیعت، رشته کوههای احاطهکننده پیرامون و احتمالاً پرندگان تیزبالی که در گذشته بیشتر بر فراز این منطقه پرواز می کرده اند، از مواردی است که در چشمانداز این فضا وجود داشت و قابل تصور بود. ساختن چنین قلعه ای در پهنه وسیعی از دشتهای هموار، ذهن را در پی کارکرد قلعه و نحوه زندگی در زمان ساخت آن به کنکاش وا می داشت.
گستره و وسعت دید بر فراز کوه و تاریخ و آنچه تاکنون بر این قلعه گذشته است در کنار نسبتهای زیبایی شناختی بنا، تصویر شکوهمند و متفاوتی به ذهن متبادر می کنند. همچنین صعب العبور بودن و دسترسی دشوار به قلعه دختر، مقیاس بزرگ و قابلیت رویت قلعه از فواصل دور و متقابلاً از قلعه به فواصل دور و نقش نشانه ای بنا از جمله کیفیتهای فضایی و منظرین منحصربفرد در این قلعه به شمار می رفت.
ویژگیهای منظرین قلعه دختر فیروزآباد
تناسبات شکوهمند، ایوانهای منتهی به گنبدخانه، برخلاف پیشینه ذهنی حس آشنای فضاهای آئینی و مذهبی را جایگزین مسکونی بودن فضاها کرده بود در عین حال با وجود دید مناسب به دشتهای اطراف به نظر می رسد کارکرد دیدبانی نیز نقش بارزی در عملکرد بنای قلعه دختر داشته است که در مواجهه با بنا به ذهن خطور می کرد. با قرار گرفتن در فضا و درک محیط پیرامون، ذهنیت امنیتی بودن بنا و همچنین پیام رسانی با روشهای مخصوص در آن به زمان به شهر گور در ذهن شکل می گرفت.
صحبتها و توضیحات در بازدید میدانی، بسیاری از سوالات ذهنی را پاسخگو بود و در عین حال بسیاری سوال در ذهن ایجاد می کرد. برای مثال با بیان فرضیه امکان تغییر کاربری بنا در دورانهای تاریخی مختلف، آیا شواهدی وجود دارد که کارکرد مذهبی در دوره ساسانیان و کارکردهای دیدبانی و امنیتی در دوران بعد از آن به اثبات برساند؟ همچنین در گفتگوها توجه به فضایی مشابه محراب در فضای گنبدخانه جلب شد که با توجه به اینکه این فضا به سمت قبله نبود وجود این فضا به دلایل عملکردی است یا به دلایل سازه ای؟ …
ابعاد و تناسبات بزرگ (که نشان می داد قطعاً با پای پیاده و بدون وسیله خاصی دسترسی به این بنا غیرممکن است)، تزیینات کم و بزرگ مقیاس بودن و سلسله مراتب ورود، غلام گردش موجود دور تا دور گنبد که به نظر می رسد کارکرد سازه ای داشته باشد، مکانیابی درست و استراتژیک بنا، حیاط های متوالی باز و نیمه باز، ایوان منتهی به گنبدخانه را می توان از شاخص ترین کیفیات فضایی قلعه دختر دانست.
مقاله حاضر، دستاورد سفر پژوهشی جمعی از دانشجویان معماری منظر دانشگاه های بینالمللی امام خمینی، شهید رجایی، تهران، شهید بهشتی و دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات به استان فارس در پاییز ۱۳۹۶ است که با راهنمایی دکتر محمدرضا مهربانی گلزار تنظیم شده است.