نتیجه بازدید از سایت حافظیه بیش از هر چیز مبین حضور پذیری فضا و تعامل مثبت کاربران و بازدیدکنندگان با آن بوده است. درگیری مثبت تمامی حواس پنجگانه در درک فضای حافظیه نقشی قابل ملاحظه ایفاء می کند. برای مثال درک محور هدایت کننده از ابتدای ورودی به سمت مقبره، اختلاف ارتفاع، پوشش گیاهی و تنوع گونه ها به ویژه تنوع رنگ گلها و تنوع در ارتفاع درختان و همچنین نورپردازی شبانه، حس بینایی مخاطب را درگیر می کند.
انتخاب درختان مثمر (نارنج) و همچنین گلهای معطر فضا را عطرآگین می کند و این درگیری حس بویایی نقش قابل ملاحظه ای در ماندگاری فضا در ذهن مخاطب دارد. از طرف دیگر، پخش موسیقی به همراه خوانش ابیات حافظ و همچنین همهمه مثبت ناشی از حضور افراد در فضای مجموعه، از حس شنوایی برای ارتباط بیشتر با فضا بهره می گیرد.
علاوه بر اینها، وجود درختان مثمر و نیز حضور آب در فضا (به صورت راکد) سبب مشارکت حس چشایی و لامسه در درک و دریافت فضا می گردد. در کنار تمامی این حواس، بهره گیری از عناصر آشنای فضای شعر شاعر نظیر سرو و گل و نیز پخش صوتی اشعار وی (خواه سهوی یا عمدی) حس آشنایی با مکان را ذهن مخاطب شکل می دهد و اینها همه در کنار هم تجربه ای مثبت نسبت به فضا می آفرینند.
هویت و خاطره همواره رابطه ای ناگسستنی با یکدیگر دارند و آنچه در فضا خاطره می سازد به بخشی از هویت آن تبدیل می شود. وجود نوعی سکون و آرامش در فضای حافظیه در عین وجود تراکم جمعیت، نشان از اثر فضا بر کاربران دارد. وجود باغ و گل و سرو با پس زمینه ذهنی کاربر ایرانی منطبق بوده و محلی برای تفرج پنداشته می شود. از سوی دیگر، وجود رواق و پله فضای مناسبی برای مکث، گردهمایی و نشستن در گوشه ای و اندکی درنگ فراهم می کند.
فضای پیرامون مقبره با توجه مرکزیت نقش مقبره در مجموعه و جذابیت فضا و البته روشنایی مناسب در شب، حضور پذیری در فضا را به صورت مثبت تامین می کند. اما در مقابل حیاط های الحاقی به مجموعه در پیرامون مقبره به دلیل عدم نورپردازی مناسب و نبود کاربری جاذب مخاطب و جدایی از فضای مقبره، گوشه هایی ناامن و خالی از کاربر (به نسبت فضای اصلی) ایجاد کرده است.
از سوی دیگر با وجود کوچک بودن فضای مجموعه، وجود رواق و پله و محور سبز و حتی ساختمانهای پیرامون مقبره موقعیتهای متنوعی برای گذران وقت فراهم می کند که البته با توجه به آنچه پیش از این گفته شد بسته به شاخصه های خود با استقبال یا عدم استقبال مخاطب رو به رو شده است.
چینش عناصر فضایی در حافظیه
بدین ترتیب می توان گفت وجود تنوع فضایی مادامی که بی توجه به نیاز کاربران باشد، نمی تواند در پذیرش فضا توسط آنان موفق عمل کند. اما در رابطه با فضای پیرامونی مقبره انتخاب هوشمندانه درختان بلند و همیشه سبز و به ویژه سرو که بارها در اشعار حافظ تکرار شده، با حفظ دید مناسب به مقبره از نقاط مختلف فضا، منظر سبز دائمی برای مقبره ایجاد می کند و از سوی دیگر کاشت درختان کوتاهتر (نارنج) در فضای مقابل رواق به صورتی است که مانعی برای دید به مقبره ایجاد نکند و این خود نشان از اهمیت درک بصری مقبره به عنوان اصلی ترین عنصر فضا دارد.
در رابطه با تفاوت میان تصویر ذهنی نگارندگان از فضا پیش و پس از تجربه فضای حافظیه باید گفت که پیش از بازدید تصور بر وجود همهمه و شلوغی آزاردهنده در فضا بود، اما پس از بازدید مشاهده شد که فضا با وجود تراکم جمعیتی بسیار آرام بوده و حتی همهمه موجود در فضا کیفیتی مثبت دارد و این خود نشان از اثر فضا بر مخاطب دارد.
در رابطه با شاخصه های فضایی و ساختاری سایت حافظیه، یکی از بارزترین ویژگیها وجود سلسله مراتب فضایی و ارتفاعی در مسیر ورودی تا مقبره – تفاوت ارتفاعی رواق و در مرحله بعد تفاوت سطح حیاط مقبره و در نهایت خود مقبره – برای ایجاد دید و منظر مناسب و همچنین هدایت به سوی مقبره است. از طرف دیگر این سلسله مراتب ارتفاعی خرد فضاهای مناسبی را جهت درنگ در فضا مهیا می کند.
رواق، که به عنوان مفصلی حیاط ورودی را از حیاط مقبره جدا می کند، ابعاد اغراق شده غیر انسانی ندارد و همین امر به تبدیل آن به فضایی برای مکث کمک می کند. اما جانمایی گلدانهای گل به صورت محوری در مقابل مقبره و همچنین پیرامون آن به نظر فاقد تعریف و مقصود مشخص می رسد و تاثیر مثبتی بر فضا ندارد.
از طرف دیگر وجود آب راکد به صورت دو حوض آب با ردیف درختان نارنج در دو سوی هر حوض به نظر فاقد کارایی مشخص می رسد چرا که از کیفیتهایی نظیر صدای آب و یا استفاده از انعکاس هدفدار بی بهره است، البته عدم توجه به روشنایی و نورپردازی نیز در عدم کارایی فضایی شبانه آن بی تاثیر نیست.
علاوه بر این، عدم استقبال از حیاطهای الحاقی و فعال نبودن آنها در مقایسه با فضای پیرامون مقبره، به ویژه در هنگام شب و تاریکی فضا، نشان از عدم موفقیت آنها دارد. در مجموع باید گفت حضور پذیری مناسب فضای حیاط مقبره و امکان مکث در آن، اصلی ترین ویژگی فضایی است کاربران را جذب کرده و به فضا حیات می بخشد. این شاخصه فضایی به ویژه در مقایسه فضای حافظیه با فضای سعدیه، به وضوح قابل درک و شناسایی است.
مقاله حاضر، دستاورد سفر پژوهشی جمعی از دانشجویان معماری منظر دانشگاه های بینالمللی امام خمینی، شهید رجایی، تهران، شهید بهشتی و دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات به استان فارس در پاییز ۱۳۹۶ است که با راهنمایی دکتر محمدرضا مهربانی گلزار تنظیم شده است.