وقتی تصمیمم را برای ادامه تحصیل در کارشناسی ارشد گرفتم و به لیستی از رشته هایی که می توانستم انتخاب کنم نگاهی انداختم، نام رشته ای برایم ناآشنا بود. رشته ای با نام معماری منظر در لیست انتخاب بود که تقریباً چیزی از آن نمی فهمیدم. همه ما تقریبا می دانیم شهرسازی چیست و شهرساز چکار می کند یا معمار و یا طراح شهری. اما معماری منظر چه بود و معمار منظر قرار بود چکاره شود؟
از کسانی که در این رشته تحصیل می کردند هم پرسیدم. جواب های آنان مرا به یاد روزهای اول قبولی کنکور در معماری انداخت. روزی که فکر می کردیم مهندس شده ایم و الان پشت میز مهندسی می نشینیم و نقشه می کشیم. غافل از اینکه در ترم اول دانشگاه شیراز باید اسکیس می زدیم. البته آن موقع در ذهن ما نقاشی بود. فعالیتی که تصورش را هم نمی کردیم یک مهندس معماری باید انجام دهد. یعنی باید نقاشی مان خوب می بود تا به این رشته می آمدیم!
مفاهیمی مثل دست قوی و راندو را بعدها درک کردیم و جز فرهنگ لغات و ملکه ذهنمان شد. از آن موقع خیلی گذشته و الان تقریبا می دانم در معماری چه خبر است. اما وقتی از دوستان منظری پرسیدم و دیدم حس ترم اول کارشناسی من در جواب هایشان هست فهمیدم هر چه هست تجربه ای است نو که حتماً با تصوراتشان موقع ورود زمین تا آسمان فرق می کند.
پاسخ دیگری هم که دریافت می کردم و البته بعد از تحصیلم در منظر به دیگران هم می گفتم این بود که اگر معماری را ادامه دهی تنها چند طرح بیشتر از کارشناسی پاس می کنی و اندوخته ات همان است و کمی بیشتر تمرین کرده ای. اما هر رشته دیگری به جز معماری بروی تجربه ای نو است و به امتحانش می ارزد. اما واقعاً معماری منظر چیست؟
چندی پیش مطلبی در سایت Land8 خواندم که تجربه یکی از نویسندگانش در مورد تحصیل در رشته معماری منظر و درکی که او از آن داشته است را توصیف می کرد. مطلب در حد مبانی نظری منظر نیست اما به عنوان تجربه یک دانشجوی خارجی و تصوری که آنها از معماری منظر در ذهن خود دارند مطلب جالبی بود.
او تجربه اش را از روز اولی که در رشته معماری منظر در سال 2006 شروع به تحصیل کرد نقل می کند. او معماری منظر را نقطه عطفی در زندگی اش می داند و اعتقاد دارد که گمان نمی کرده در دوره ای از زندگی اش به سر می برد که تا این حد قرار است آینده اش را تغییر دهد. آینده ای که او سرشار از شگفتی می داند. او با باززنده سازی یک پارک قدیمی در دوران تحصیل وارد طراحی شد و به قول خودش تنها یاد گرفت که چگونه تصویر اسکیسی یک درخت را به 44 صورت مختلف بکشد! در واقع تجربه همان کلاس های اسکیس اولیه ما و یادگرفتن ارائه کار.
اما بشنوید از تجربه اش در معرفی رشته ای که تحصیل می کند. به قول او دوستانش بعد از تبریک می پرسیدند که چه می خوانی؟ با گفتن معماری منظر سوال بعدی همیشه این بوده است: حالا چی هست؟ البته بعضی ها هم که با رشته معماری آشنا بودند به گمان اینکه معماری منظر هم همان معماری است تبریک را دو چندان کرده و از خوبی های رشته معماری برای او سخن می گفته اند. بعضی از پاسخ ها هم تعجب او را بر می انگیخته است.
دقیقاً مثل تعریف هایی که ما از رشته معماری منظر در جامعه حرفه ای یا خانواده داریم از قبیل همان باغ سازی است، یا گیاه شناسی یا … . احتمالاً قیافه شما بعد از شنیدن این تصورات از رشته تحصیلی تان دیدنی بوده است. برای درک بهتر واکنش خود بد نیست مطلبی که در آن چند شوخی با معماران منظر وجود دارد را هم ببینید. خواندنش خالی از لطف نیست و می توانید چهره او را موقع شنیدن این وصف ها از رشته اش تصور کنید.
اما واقعاً چه کسی روز اول می داند معماری منظر چیست و معمار منظر چه کاری انجام می دهد؟
او از تجربه اولین حدس و گمانش هم می گوید. زمانی که تصور می کرد وظیفه اش ترسیم هر چه بهتر پارک ها و باغ هاست و قرار است بهترین مناظر طبیعی را برای ناظر خلق کند. او خود را غرق در دنیای گیاهان و ترکیب های مختلف آنان پیدا کرد و بعدها متوجه شد که این هم کارش است اما فقط بخش کوچک و جزئی آن.
تجلی معماری منظر در چشم انداز و اهداف آن
چند هفته بعد او اولین طرح معماری منظر خود را در مقطع ارشد شروع کرد. در مورد برنامه درسی این دوستان خارجی اطلاع دقیقی ندارم. اما طبق گفته ایشان احتمالا قبل از شروع طرح باید دروس مربوط به راندو و اسکیس را بگذرانند و به قول ما دستشان کمی قوی شود. او دیدش بعد از انجام طرح دگرگون شده بود. به گفته خودش معماری منظر فعالیت چند وجهی و پیچیده توصیف است که وظیفه اش ایجاد ترکیب بهینه ای از علم، هنر، طراحی و خلاقیت است.
البته او تاکید هم می کند که همیشه نتیجه پشتکار برای انجام فعالیت های چند بعدی و پیچیده درخشان خواهد بود.
نکته جالب دیگر اینکه او تجربه کردن معماری منظرهای قدیمی مانند باغ های ژاپنی را بسیار اثربخش می داند و نمی تواند لذت خود از خواندن مفاهیم و معانی پشت طراحی این باغ ها را وصف کند. این نشان می دهد علاوه بر داشتن خلاقیت، برای رسیدن به مرتبه علمی مطلوب جهت طراحی منظر باید تاریخ را خواند و تجربیات را آموخت. جالب است که دروس نظری مخصوصاً تاریخ و مبانی منظر و منظر معاصر در دانشگاه کشورهای دیگر نیز بسیار جدی دنبال می شود.
این دانشجو توصیف جالب دیگری هم از منظر دارد و آن را به این شکل مطرح می کند که منظر متنوع، رو به تعالی و همیشه در حال تغییر است. منظر کاری می کند که همه افراد طعمش را بچشند. او از عناصر مهم در معماری منظر هم سخن می گوید و گیاهان، پرندگان، خطوط و مرزها، دایره ها و محدوده ها و البته انسان را بسیار مهم می داند.
نکته مهم توجه به انسان است. شاید این نکته در سال های اخیر بدیهی به نظر برسد اما کافی است که بدانید کلیه رشته های معماری و شهرسازی تا چند سال اخیر در طراحی، موجودی به نام انسان را به شمار نمی آوردند و تنها نکته ای که مهم بود مقیاس بدنی انسان به عنوان بهره بردار بود.
در سال های اخیر رویکرد انسان محوری ظهور کرده و فکر انسان، خاطرات و اعتقادات او راه خود را به طراحی باز کرده است. جالب است که تصور می کردم در ایران مباحث معنوی و ذهنی پررنگ شده است. اما تجربه یک فرد از تحصیل در رشته منظر در اروپا نیز چندان تفاوتی نمی کند. با اینکه روحیه اجرایی بالاتری دارند اما در طراحی صرفاً بر اجرا و جزئیات متمرکز نیستند و مسائل اساسی طراحی همواره مد نظر آنان است.
برای بهتر روشن شدن دید این دانشجو به انسان توصیف او را در مورد اهمیت عناصر منظرین برای شما نقل می کنم: معماری منظر تمرکز خود را بر طبیعت و مناظر آن نمی گذارد. در منظر همه چیز درباره انسان است و نحوه زندگی کردن، راه رفتن، کار کردن، مشاهده کردن و استفاده او از مناظر برای معمار منظر اهمیت بالایی دارد. تمرین برای درک این مفاهیم و بالابردن کیفیت آنها وظیفه معمار منظر است.
معمار منظر با تغییر اجزای موجود سعی در خلق تجربیات جدید از فضا دارد. از طرفی معمار منظر همواره کارش در جهت درک نیازهای مردم از فضاهای بیرون از خانه و برآورده کردن آنهاست. این بدین معنی است که همواره زیباسازی به عنوان هدف در معماری منظر مطرح نیست و هر آنچه سبب استفاده بیشتر مردم از فضا و بروز تعاملات اجتماعی شود در منظر ارجحیت خواهد داشت.
مقیاس های مختلف حوزه فعالیت معمار منظر
به گفته وی معماری منظر در همه مقیاس ها فعالیت دارد. از جزء فضاهای بیرونی یک خانه و مقیاس های کوچک تا مقیاس های بزرگ شهری و منطقه ای که البته او به طور رسمی از آنها به عنوان منظر شهری و برنامه ریزی منظر یاد می کند. نکته به قدری برای من جذاب بود که تصورش را هم نمی کردم.
جدالی که در کشور ما بر سر تعیین محدوده های کاری وجود دارد و برخی برای تبیین خود کشورهای دیگر را مثال می زنند که آنها حوزه های کاری مشخصی دارند و هر کسی کار خودش را می کند و بارها مرا هم به شک انداخته بودند که مقیاس کاری معماری منظر کجاست؟ اما گفته های این نویسنده که تجربه تحصیل در معماری منظر را هم دارد موید تاکید اساتید منظر است که معماری منظر حتی در دیگر کشورهای دنیا در حوزه طراحی شهری یا حتی برنامه ریزی نیز ورود پیدا می کند.
هر چند به شخصه قائل به ورود به اینگونه جدال ها نیستم و اعتقاد دارم که رشته های حوزه معماری و شهرسازی مکمل هم هستند و باید در قالب کار تیمی پروژه های شهری تعریف شوند تا همه جوانب آن به صورت علمی دیده شود. حال این امر چقدر در واقعیت شهرسازی ما وجود دارد؟ نمی دانم!
او حتی برخی از سایت های مورد فعالیت معمار منظر را هم ذکر می کند، حیاط خانه ها، خیابان ها، حاشیه رودخانه ها، فضاهای عمومی، اماکن اداری، دانشگاه ها و هر جایی که بتوان چشم انداز جدیدی خلق کرد را بستر فعالیت معمار منظر می داند و هنر او را تلفیق فضای خشن شهری و روحیه لطیف طبیعت می داند.
در پایان هم او دیدش را به مداخله در سایت ها ارائه می کند و می گوید: مایه خوشبختی ماست اگر مناظر طبیعی داشته باشیم و یا آثاری تاریخی در خور تامل و در حفظ و باززنده سازی آنها بکوشیم اما اگر سایتی جدید داشته باشیم استفاده از شیوه های نوین طراحی، فناوری روز و خلق عادات جدید برای مردم در کنار خلاقیت راهگشا خواهد بود.
این مطالب نشان می دهد که یک معمار منظر دنیایی پیش رو دارد که تفکر درباره بخشی از آن می تواند مسیر زندگی او را مشخص کند و حوزه فعالیتش به قدری وسیع است که در هر کاری، تجربه ای جدید برای او نهفته است.
3 پاسخ
سلام. وقتتون بخیر
امکانش هست منابع ارشد معماری منظر رو معرفی کنید.
رشته عمران به نقاشی خیلی ربطی نداره میتونی در کنارش کلاس نقاشی هم بری
من عمران خوندم و نقاشیم افتضاحهه و ب این رشته علاقه مندم. بنظرتون مناسب هست برای من ؟