توماس هدرویک معمار اصلی این پروژه، اصلی ترین هدف خود را از طراحی آن، ایجاد فضایی به دور از ساختار شهری حاکم بر منهتن بیان می کند. ایده اصلی این پروژه هم نوا با تاریخ بستر خود شکل گرفته و ستونهای نگهدارنده آن از بقایای پایه های اسکله قدیمی موجود در محل که حالا محل زندگی و تخم گذاری بسیاری از آبزیان است، وام گرفته شده اند.
ساختار”لیتل آیلند” با ساختار سایر اسکله های رایج از لحاظ ماهوی متفاوت است؛ تا پیش از این معمولاً اسکله ها دارای سه قسمت شمع، ادامه شمع و تبدیل آنها به پایه های اصلی و بستر گسترده شده روی آنها بودند، اما هدرویک با تبدیل این اجزا به یک جزء واحد با تکرار 132 عددی با 39 تیپ مختلف شمع، اقدام به نوآوری نموده است.
سطح این پروژه، مواج (دارای توپوگرافی مصنوعی) بوده و همگونی بصری بسیار بالایی با بستر خود دارد. نه تنها زون بندیهای افقی به خوبی در این پروژه رعایت شده است بلکه از لحاظ ارتفاعی نیز در موقعیتهای گوناگونی قرار دارند. به ظن نگارنده یکی از جذاب ترین رویکردهای برخورد منظرین در مواجه با آب ایجاد فضاهایی با اختلاف ارتفاعی متفاوت است زیرا درک ناظر از آب با اختلاف ارتفاعی نسبت به آن متفاوت خواهد بود. هدرویک از این نیز فراتر رفته و کاربران را به وسیله تله کابین به سطحی بالاتر از سایت نیز هدایت نموده است.
آمفی تئاتر این پروژه دارای پرده نمایشی از جنس آب است و یگانه عنصری که در پشت صحنه آن به چشم می خورد هم آب است. کلیه تاسیسات مکانیکی مربوط به این پروژه به دلیل جلوگیری از ایجاد اغتشاشات بصری و سایر معضلات وابسته در زیر بستر اصلی جانمایی شده اند.
این پارک بیش از 540 متر مسیر حرکتی دارد که به نرمی و با فرمهای ارگانیک در حال حرکت هستند. مجموعه حرکت – مسیرها و فعالیت – فضاها در این پارک به خوبی در کنار یکدیگر جانمایی شده و به خدمات دهی به کاربران مشغول هستند. مسیرهای حرکتی گاهی کاربران را از فضا به زیر بستر اصلی پارک هدایت می کنند اما با توجه به وضعیت اجتماعی در منهتن ممکن است این موضوع به یکی از چالشهای مهم و اساسی این پروژه در آینده مانند ایجاد بزهکاری در اماکن سرپوشیده و تاریک آن در بعضی ساعات شبانه روز بدل گردد.
بر اساس اطلاعات ابزار “Popular Times” موتور جستجوی گوگل از زمان افتتاح این پروژه عموماً مردم بیش از یک ساعت در این مکان وقت می گذرانند و شلوغ ترین بازه زمانی آن از ساعت 6 عصر تا 9 شب است. با توجه به آمار همین ابزار، اقبال عمومی نسبت به بازدید از این پروژه با در نظر گرفتن افتتاح آن در دوران پاندمی نیز بسیار قابل قبول بوده است و نشان از موفقیت و بازده زودهنگام آن دارد.
به نظر می رسد با التفات به نزدیکی این پروژه به پروژه های لاین، “لیتل آیلند” به زودی به یکی از نشانه های مهم دیگر شهر نیویورک تبدیل گردد. هدرویک تاکید دارد این فضا به نوعی برای رهایی از بستر شهری تعبیه شده است که کاربران را از محیط زندگی فشرده روزمره دور کرده و به آنها اجازه تماشای شهر را در جایی خارج از آن می دهد.
حفظ بقایای اسکله قدیمی 54 به ایجاد ارتباط بین اصالت تاریخی و ماهیت جدید اجتماعی “لیتل آیلند” منجر شده است. می توان تمام این پروژه را به مثابه یک نظرگاه با دید سراسری مورد بررسی قرار داد. این پروژه با هوشمندی به قدری در بستر آب ورود کرده است تا تنوع نظرگاهی متفاوتی را به ارمغان آورد.
در جای جای این پروژه کاربران با پرسپکیتوهای منحصر به فردی مواجه هستند و دالانهای دید تکراری را تجربه نخواهد کرد. رازآلودگی مسیرها به همراه عناصر خیال انگیز نظیر چرخونک های مارپیچ موجود به جلوگیری از تکرار و منحصر به فرد بودن نقاط مختلف این پارک کمک می کند. جزئیات بالای طراحی و اجرایی آنها از دیگر نکات مثبت این پروژه محسوب می شود.
در اولین زمستان پیش رو ممکن است کمبود سرانه فضاهای سرپوشیده به یکی از نقاط ضعف شاخص لیتل آیلند افزوده شود، چون به نظر می رسد همانگونه که در اسناد مربوط به این پروژه (نظیر پلانها، مقاطع، عکسها و ویدئوها) مشهود است، فضاهای پروژه انعطاف پذیری مناسبی از لحاظ آسایش دمایی (آفتاب داغ تابستان) و نزولات جوی (برف و باران) ندارند.
پوشش گیاهی حاکم بر این پروژه با دقت بسیار بالا، با توجه به منطقه و تغییرات در فصول مختلف انتخاب شده است. دلیل اثبات این مدعی پلانهای موجود برای فصول مختلف است. پویایی طرح کاشت که با انتخاب آگاهانه 400 گونه گیاهی متفاوت صورت گرفته است، لباس رنگی این پروژه در فصول مختلف خواهد بود.
مهمترین درسی که باید از پروژه لیتل آیلند گرفت، چیست؟
اگر بخواهیم فقط یک نقطه قوت این پروژه را بازگو کنیم، آن نقطه “سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژه های شهری” خواهد بود. نکته جالب توجه آنجاست که اکثر قریب به اتفاق هزینه ساخت پروژه لیتل آیلند توسط یک بنیاد خصوصی تامین شده است. بنیاد Diller_von Furstenberg مبلغی بالغ بر 260 میلیون دلار بابت طراحی و ساخت این پروژه سرمایه گذاری کرده است. به نظر می رسد جدا از نقدهای معقولی که در خصوص سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژه هایی نظیر لیتل آیلند مطرح است، همچنان یکی از بزرگترین مزیت های آن می تواند تولید پروژه های با کیفیت در مقیاس شهری باشد.
نقد و بررسی سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژه های شهری
سرمایه گذار درصدد بازگشت اصل سرمایه به همراه سود مطلوب و معقول در کوتاهترین زمان است، اما برای دستیابی به این مهم نیاز است تا پروژه مفروض مورد قبول درصد بالایی از جامعه و همچنین نخبگان (در عرصه های منظر، شهرسازی، مدیریت شهری، طراحی شهری و معماری) قرار گیرد.
حال آنکه پروژه مفروض برای آنکه در به دست آوردن این شرط کامیاب باشد، باید ارکان مختلفی را شامل بوده و در آنها از کیفیت بالایی نیز برخوردار باشد. لذا می توان نتیجه گرفت، ورود بخش خصوصی جهت سرمایه گذاری (و همچنین از سویی دیگر طراحی و اجرا) به پروژه های منظرین میتواند به رشد کیفی پروژه های مذکور، تعریف پروژه های جدید، تحلیل و بررسی، پژوهش و نقد و اصلاح پروژه های موجود به دور از بروکراسی های رایج سازمانها و نهادهای بالادستی، تعریف بودجه و … بینجامد.
شاید بتوان این مدل موفق را با بررسی و پژوهشهای بیشتر یه مدلی مدون و منطقی جهت ارائه به سازمانهای بالادستی و نهادهای مربوطه در ایران گسترش داد. لذا انتظار می رود اساتید، پژوهشگران، دانشجویان و حرفه مندان معماری منظر در ایران به تکمیل و تدقیق این ایده پرداخته و با پیاده سازی این روشها، شناخت نقاط قوت و ضعف آنها به رشد کیفی معماری منظر کشورمان کمک کنند.