مقدمه
باغ ایل گلی با هندسه ای مرکزگرا و استخری وسیع در پیرامون کوشک آن، تجلی گاه سنت باغسازی ایرانی بر محوریت آب، تقارن و بنا است. اما آنچه در تجربه شبانه فضا برجسته است، نه صرفاً بازخوانی الگوهای تاریخی، بلکه حضور فعال و چند لایه مردم، صداها، حرکتها و کنش های فرهنگی است؛ عاملی که باغ ایل گلی را از یک فضای صرفاً دیداری به بستری اجتماعی و مشارکتی تبدیل کرده است.

در این بستر، کیفیتهای شبانه فضا نقش مهمی در شکل گیری تجربه کاربر دارند که یکی از مهمترین آنها، حضور صوتی و بصری آب به شمار می رود. صدای آرام جریان آب در سکوت نسبی شب، نوعی مکث در فضای شهری ایجاد می کند؛ مکثی که در باغ ایرانی به طور سنتی هدف تأمل و درونگرایی بوده است. اما در عین حال، در ایل گلی امروز، این کیفیت با جنب و جوش کنشهای معاصر همچون نواختن ساز، گفتگوهای گروهی و حرکت مداوم افراد در اطراف استخر همزیستی یافته است.

باغ ایل گلی و تحول کاربری آن در گذر زمان
انعکاس نورهای مصنوعی بر سطح آرام استخر بزرگ باغ ایل گلی، به جای آنکه عمارت مرکزی را همچون گذشته به نقطه کانونی و برجسته فضا تبدیل کند، باعث می شود این بنای تاریخی در میان نورهای متنوع، حرکات مردم و صداهای محیطی محو و کم اثر شود. در باغهای سنتی ایرانی، آب به عنوان عنصری طراحی شده، کارکردی و در راستای تقویت حضور معماری و ایجاد تعادل بصری در محورهای تقارن حضور داشته است. اما در تجربه شبانه امروز باغ ایل گلی، سطح آب دیگر صرفاً یک آینه برای بنا نیست، بلکه به بستری برای تجربه های جمعی، تماشای نورها، حضور کنار هم و حتی مشارکت فرهنگی تبدیل شده است.

در واقع، کارکرد آب از “بازتاب دهنده معماری” به “رسانه ای برای ارتباط اجتماعی” تغییر یافته است. این دگرگونی در نقش آب، نکته ای کلیدی در فهم تطور باغ ایرانی در بستر زمان است. با اینکه اصول هندسی و ساختار کلی باغ ایل گلی همچنان ریشه در سنت باغسازی ایرانی دارد، اما نحوه تجربه فضا به شدت تغییر کرده است. امروزه، مردم نه صرفاً به تماشای زیبایی بنا یا سکون فضا، بلکه به دلیل پویایی، همزیستی و امکان تعامل وارد باغ می شوند.

این دگرگونی کارکردی، پرسشی کلیدی را مطرح می کند؛ آیا اصول طراحی باغ ایرانی می تواند پاسخگوی نیازهای امروزی باشد؟ در باغ ایل گلی، پاسخ تا حدی مثبت است. هندسه مرکزگرا، حضور بنا و آب همچنان آرامش و نظم فضایی ایجاد می کنند، اما فضا همزمان به میدانی زنده برای تجمع، صدا، نور و تعامل بدل شده است.
در تحلیل این تجربه، بیان دو چالش ضروری است:
- نخست، چگونگی حفظ منطق اکولوژیکی و فرمی باغ تاریخی در برابر فشار عملکردهای جدید؛
- و دوم، هدایت حضور پرشور شبانه بدون فرسایش معنای فضایی باغ.
این چالشها برای یک معمارمنظر صرفاً جنبه انتقادی ندارند، بلکه مسیرهایی برای درک بهتر پتانسیل یک فضای تاریخی در تعامل با زیست شبانه شهری به شمار می روند. پاسخ به این چالشها، در باغ ایل گلی، نه از طریق طراحی دقیق، بلکه بیشتر به صورت خود سازمان یافته و به مدد رفتار اجتماعی مردم شکل گرفته است. در حال حاضر، به نظر می رسد چنین پاسخهایی در لایه ای غیر فرمال و پویا در حال شکل گیری هستند. اما نبود هدایت طراحی شده و هدفمند ممکن است در بلندمدت به تضعیف کارکرد تاریخی یا آشفتگی فضایی بینجامد.
نتیجه گیری
باغ ایل گلی، امروزه به عنوان یک باغ تاریخی – اجتماعی به صورتی موفق ظاهر شده است. اما این موفقیت بیش از آنکه حاصل مداخلات معمارانه باشد، مدیون قدرت تطبیق پذیری ذاتی الگوی باغ ایرانی است. در نتیجه برای حفظ و ارتقای این وضعیت، ورود آگاهانه معماری منظر برای تنظیم رابطه بین گذشته، حال و مشارکت اجتماعی ضروری خواهد بود.
مقاله حاضر، دستاورد سفر پژوهشی جمعی از دانشجویان معماری منظر به استانهای آذربایجان شرقی و غربی در خرداد ماه ۱۴۰۴ است که با راهنمایی دکتر محمدرضا مهربانی گلزار و دکتر مهدی فاطمی تنظیم شده است.