جستجو
Close this search box.

نخل؛ داستانی از دل باور مردم سرزمین ایران

قصه نخل مانند چشمه از دل باور پاک و سنت آبادیهای حاشیه کویر می جوشد، از دره های پر فراز و نشیب سالهای دور می گذرد و در بستر زندگی روزمره مردم جریان می یابد.
هیچ داده ای یافت نشد

مشخصات مطلب

هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده داستانهای کودک و نوجوان، یکی از چهره های ماندگار سرزمینمان است که داستانهای معروفی چون «قصه های مجید» و «مهمان مامان»، در سینما و تلویزیون، از میان آثار قابل تأمل و شاخص او سر بر آورده اند. مرادی کرمانی که تاکنون جوایز ادبی داخلی و جهانی پرشماری را از آن خود کرده است،

نخل؛ داستانی از دل باور مردم سرزمین ایران
صحنه ای از فیلم داستانی قصه های مجید ساخته کیومرث پوراحمد

درباره تاثیرپذیری خود از آثار نویسندگان مطرح و علایق خود به آثار سینمایی می گوید و در ادامه می افزاید که: «بشر اولیه قبل از اینکه نویسنده شود سینماگر بوده و تصاویر روی دیواره  غارها، مجسمه‌ ها و ظروف سفالی گواه این امر است. بشر از ابتدا دوست داشته که ذهنش تصویرگر باشد و این امر امروزه به استفاده از ابزار و تجهیزات در قالب سینما و تصویر امکانپذیر شده‌ است. هرکس که کتابی می‌خواند، به‌دلیل نوع برداشت و تصویرسازی ذهنی‌ اش از داستان، به نوعی نویسنده‌ است.»

نخل؛ داستانی از دل باور مردم سرزمین ایران
هوشنگ مرادی کرمانی، چهره ماندگار ادبیات ایران

استفاده از ضرب‌ المثلها و آداب و رسوم عامیانه، کاربرد واژگان محاوره‌ ای و آمیختگی نظم و نثر، از دیگر ویژگیهای آثار هوشنگ مرادی کرمانی هستند که در آثار او همچون داستان «نخل» نیز قابل مشاهده است. این کتاب، برگزيده شورای كتاب كودك سال 1359 بوده و برنده ديپلم افتخار IBBY (دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان) در سال 1984 نيز شده است. در ادامه برای آشنایی بیشتر با حال و هوای داستان، سخن ناشر را می خوانیم:
“قصه نخل”، مانند چشمه ای است که از دل باورهای پاک و یادبودهای مذهبی، افسانه ها، مراسم و سنتهای برخی آبادیهای حاشیه کویر لوت می جوشد، از دره ها و جویبارهای پرفراز و نشیب سالهای دور می گذرد و در بستر زندگی روزمره مردم آن نواحی جریان می یابد. زندگی ای که سرشار از ایمان، تلاش، مقاومت، فقر و مبارزه در برابر طبیعت است. طبیعتی که گاه زیبا، دست و دل باز و گاه خشمگین، خسیس و بی رحم است.

نخل؛ داستانی از دل باور مردم سرزمین ایران
کتاب نخل، قصه ای از میان باورهای مردم سرزمین ابران

ساختمان قصه (که آمیزه ای است از افسانه های کهن و داستانهای امروزی) بر دوش قهرمانهایی است که گاه انسانند؛ مانند درویش خواجوی، طبیعت دوست و بیابان گرد و پسرکی یتیم که درویش با کاشتن هسته خرمایی در روستایی سردسیر (حرفی تازه و کاری غیر متعارف) دریچه ای از امید، محبت، آگاهی، کار و شکیبایی در برابر او می گشاید و گاه درخت اند؛ مانند نخل که نمادی از برکت، ایمان و سرسبزی است و در جای جای قصه های دینی از آن به عنوان درختی پر ثمر، مفید و مقاوم یاد شده است. (داستان زندگی حضرت مریم که خداوند در بیابان برای تغذیه او و کودکش حضرت عیسی (ع)، نخلی رویاند) … و سرو پیر که هویتی عرفانی و زیبا در ادبیات پربار فارسی ما دارد.
و سر انجام، قهرمان آبادی که همچنان زیر ضربه های طبیعت مقاومت می کند و زنده و سرسبز در پس کوهها و در حاشیه کویر خشک پایدار می ماند و نفس می کشد و خاطره ها را در سینه خود نگه می دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *