جستجو
Close this search box.

کلاه گشاد اکسپو، نقد “تیم واترمن” بر اکسپو 2015 میلان

واترمن معتقد است که اکسپو علی رغم ظاهر فریبنده و جذابش که قصد دارد دنیایی بهتر را نوید دهد در واقع یک کلاه گشاد است که توسط غول های تجاری به سرمان می رود.

نویسنده:

مشخصات مطلب

اکسپو در سال 2015 در شهر میلان برگزار شد. شهری همانند میلان، نشان دهنده تلاش نسل های مختلف برای ساختن دنیایی بهتر است. شهر میلان سرشار از کیفیت بالای زندگی روزمره بوده و مانند تمامی شهرهای ایتالیایی شامل فرهنگ غذایی گوناگون، چه در سطح محلی و چه در سطح بین المللی (به سبب سابقه تجارت) است. تکامل فرم شهر با سلیقه و اشتهای مردم میلان در هم تنیده است. کیفیت گرم و دوستانه بسیاری از فضاهای آن، از محوطه های محصوری همچون باغ های حیاط مرکزی متعدد، فضاهای نیمه خصوصی که همسایگان با هم دیدار می کنند، و یا کافه های اطراف خیابان منتج شده است. میلان زمانی پایتخت روم غربی بود.

شهر با دیوار محصور شده بود اما در رود دره پو (Po River Valley)، به روی حومه شهر باز شده بود، جایی که خاک آبرفتی، غلات و انگور بسیاری تولید کرده و جاده های پیرامون نیز محلی برای دسترسی کل اروپا به این شهر بود. مانند کل ایتالیا، اقتصاد میلان هم از سال 2008 تا کنون، از بحران رنج برده است و رکود اقتصادی و بیکاری، به شدت در شهر ریشه دوانده است. در حالی که اقتصاد همچنان به صنعت و کشاورزی، به خصوص مزارع کوچک و شخصی، وابسته است، سیاست های دولت به دنبال توسعه شهری و زیربنایی برای حل بحران است.

دولت جدید پس از برلوسکونی در ایتالیا در تلاش است تا شواهدی از توانایی خود در ارائه راه حل نشان دهد، و میلان، مرکز اقتصادی کشور ایتالیا، به یک ویترین توسعه نئولیبرال معاصر، تبدیل شده است. به طور خاص، دو تحول بزرگ در سطح بین المللی در معرض دید قرار گرفته اند: اکسپو 2015 میلان و منطقه اقتصادی در پورتا نووا (Porta Nuova)، که بیشتر به خاطر پروژه جنگل عمودی (Bosco Verticale) شناخته شده است. بوسکو ورتیکل (جنگل عمودی)، برجهای دوقلوی مجللی هستند که با تراکم و پوشش گیاهی انبوه، توسط استفانو بوئری ساخته شده اند.

کلاه گشاد اکسپو، نقد "تیم واترمن" بر اکسپو ۲۰۱۵ میلان
درخت زندگی که توسط مارکو بلیچ طراحی شده و مرکز کلی نمایشگاه است.

بوئری در هر دو سایت، بحث برانگیز شده است و اعتراضات ضد نوسازی را در محله طبقه کارگر، که برج ها از آن سر بر آورده اند، در برداشته است. علاوه بر آن، اتهام دیگر، گسترش سبزشویی (به انگلیسی: Greenwashing مشابه پول‌شویی، واژه‌ای است که به دورویی انسان‌های به‌ظاهر دوستدار محیط زیست اشاره دارد که با نام حمایت از محیط زیست به آن صدمه می‌زنند) است. اعتراضات مشابهی درباره اکسپوی امسال در میلان نیز به پا خاسته که در این پروژه هم بوئری به همراه ژاک هرتزوگ و ویلیام مک دونو و ریکی بردت، مسترپلان نمایشگاه را طراحی کرده اند.

“تغذیه زمین، انرژی برای حیات” شعار اکسپو است و هدف آن، تجسم اخلاق پایداری بود اما با حضور غول های مواد غذایی، مانند مک دونالد و کوکاکولا، در میان کشورهای حاضر مواجه شد. اسراف هزینه در پروژه باعث خشم بیشتری شد و بسیاری از مردم دلیل خرج بودجه شهرداری بر یک سایت به جای چندین و چند محله و منطقه و همچنین انحراف اجتناب ناپذیر منابع مالی در اثر چنین تمرکزی را مورد سوال قرار دادند. در ماه می ۲۰۱۴ در میلان، چراغ های ماشین ها در خیابان ها به نشانه اعتراض روشن شد، شیشه ها شکسته شد و گرافیتی “نه به اکسپو” در جای جای خیابان تکثیر شد.

در این مورد، معترضین رادیکال، خواهان رویکرد معقولانه در مورد مخارج عمومی بودند. صرفه جویی را می توان در سنت های کشاورزی و غذایی ایتالیا نیز به خوبی مشاهده کرد. صرفه جویی یک عمل سودمند است، به همین دلیل شوق و لذتی افسانه ای در سفره ایتالیایی وجود دارد. فرهنگ غذایی ایتالیا پلت فرم کاملی برای ارائه مواد غذایی خوب به جهان فراهم می کند. این، نقطه شروعی برای تیم طراحی مسترپلان بود که به دنبال خلق نوع بسیار متفاوتی از اکسپو بودند و می بایست پیام مهم‌شان را با استفاده از جلوه های همیشگی آثار فانتزی چند رسانه ای و چند ملیتی به نمایش بگذارند.

من در لندن با بردت صحبت کردم، و او به من گفت هدف اصلی این بود که 50 درصد از هر پاویون باید به فضای باز و سبز اختصاص یابد. این هدف بدین منظور است که تمرکز اصلی می بایست روی منظر مجموعه، و نه پاویون ها، باشد. طراحی پیشنهاد شده در سال 2009 شامل سایبان های ظریف، زمین های پر از گل آفتابگردان، و کانال ها است. این طرح، که هیچ ادعا و اغراقی در آن جای نداشت، شاید از همان ابتدا محکوم به نابودی بود و تمامی اعضای تیم طراحی مستر پلان، غیر از بوئری، هنگامی که برگزارکنندگان، نیاز فضای سبز در پروژه را نادیده گرفتند، فرآیند طراحی را رها کرده و تیم را ترک کردند. 

بخشهای باقی مانده از مستر پلان، بر اساس نقشه های شهرهای روم باستان و یا طرحهای کمپ های نظامی هستند. سایت، همچون سبک نظامی یا شهری، توسط نرده ها، نگهبان ها، ورودی ها و کانال ها محصور شده است. سایت بر روی شبکه ای با دو محور اصلی کاردو، محور شمالی- جنوبی، و دکومانو، محور شرقی- غربی، جای گرفته است. سایبان های چادر مانند، از دیگر بقایای مسترپلان اولیه و اصلی هستند که به صورت شناور در ارتفاع دیده می شوند.

برگزاری اکسپو نیازمند صرف هزینه بر روی یک بزرگراه اصلی و جدید، راه آهن و زیرساختهای مترو است و چنین هزینه هایی برای ساخت محله جدیدی در شهر کافی است که با توجه به بودجه های فعلی بنظر نمی رسد در آینده نزدیک قابل اجرا باشد. هیچ سرمایه گذاری تا کنون برای سایت، که در لبه غربی شهر میلان و دقیقا بعد از یکی از بزرگترین مراکز ثقل اروپا، یعنی Fiera Milano قرار گرفته است، اعلام آمادگی نکرده است. سایت مورد نظر در منطقه حاشیه شهری واقع شده و توده کم تراکمی از کاربری های صنعتی، محله های طبقه کارگری، و توسعه خطی است و که همگی در کنار لکه هایی از بقایای زمین های کشاورزی نشسته اند.

مشکلات معمول، با فساد، احتکار، تورم قیمت های زمین، داستان های متداولی از استثمار کارگران و شرایط کاری نامناسب، آشکار شد و باعث انتشار گزارش هایی از رسوایی های این پروژه هزینه‌بر و غیر ضروری شد. هزینه های رو به رشد این واقعه، برگزارکنندگان را به این فکر انداخت که به دنبال حامیان مالی بیشتری باشند، که شامل مک دونالدز و کوکاکولا و همچنین کارخانه های شکلات سازی مانند لیندت (Lindt) و فررو روکر (Ferrero Rocher) بود. بردت معتقد است حضور چنین شرکتهایی عجیب و اشتباه است.

ترکیب آشنای نفوذ شرکت های بزرگ و فساد دولتی و بخش خصوصی، نه تنها خشم کسانی را که در خیابان های میلان خواستار رضایت مندی بودند، برانگیخت، بلکه کارگران اکسپو را که مشتاق به سیاست بودند، هم برافروخت (بردت می گوید: “در ایتالیا، سیاست همه چیز است”). من مسئول راهنمایی در محوطه کودکان بودم که با بازی ها و سرگرمی های تعامل برانگیز برای کودکان پر شده است. هدف چنین بازیها و سرگرمی هایی، آموزش کودکان درباره گیاهان، غذا، و مسئولیت های محیطی است.

در پایان روز، بسیاری از کارگران جمع شده بودند و مشغول اتمام کارشان بودند. در میان آنها استفانو بیسی به چشم می خورد. او به دلیل حضور غول های غذایی، به شدت معترض است و معتقد است که پروژه، در نهایت به نفع شرکت های بزرگ و پایه ریزان طرح تمام می شود. او هشدار می دهد که نباید گول ظاهر شعارهای فریبنده را بخوریم و باید مواظب «کلاه گشاد» باشیم. در ابتدا من متوجه حرف او نشدم، و او این را به صورت عملی نشان داده و دستش را به طور ناگهانی بر سرش گذاشت و گفت: “برای مقابله با کلاه گشاد اکسپو، باید مراقب سر هایمان باشیم.”

کلاه گشاد اکسپو، نقد "تیم واترمن" بر اکسپو ۲۰۱۵ میلان
بلژیکی ها هم در این نمایشگاه فراتر از حد خود ظاهر شده اند و کشاورزی با تکنولوژی بالا را، که شبیه فضای داخلی یک آزمایشگاه است، معرفی می کنند

فارغ از تلخی های فوق، گاهی لحظه هایی از زیبایی واقعی نیز به چشم می خورد؛ پاویون هایی هم هستند که ایده اصلی اختصاص ۵۰ درصد به فضای باز و سبز را حفظ کرده اند. این پاویون ها بدون شک جز موفق ترین ها هستند. پاویون های اتریش و بریتانیا جذابیت بسیاری دارند و بسیار چشمگیر هستند. اتریش فضایی مه آلود و خنک و پوشیده شده از درخت را خلق کرده است. با راهیابی به غرفه از میان درختان، نشانه های نئون که به صورت واژه “نفس کشیدن” خوانده می شوند، به تدریج به صورت واژه “غذا خوردن”رویت می شوند.

پاویون بریتانیا که اثری مهیج از ولفگانگ باترس است به سختی تداعی کننده هرگونه بنای ساختمانی است و بیشتر شامل گروهی از اعضای فولاد معلق در هوا بر روی علفزار و گل های وحشی است که با زمزمه زنبورها پر شده است. دیدن گیاهان که با شادابی در خاک به هر طرف رشد می کنند، موجب تسکین و خوشحالی است.

کلاه گشاد اکسپو، نقد "تیم واترمن" بر اکسپو ۲۰۱۵ میلان
اتریش فضایی مه آلود و خنک و پوشیده شده از درخت را خلق کرده است.

غرفه آمریکا با غرور ملی رایج ما معرفی شده است و از لحاظ ارتفاع تنها کمی از پاویون ایتالیا کوتاهتر است و توسط یک تکنو پمپ (رقص آب)، به همراه یک نشانه عظیم نورپردازی شده در ورودی غرفه، طلوع عصر جدید را با عنوان “غذای آمریکایی نسخه 2.0 ” اعلام می کند.

این بدان معنی است که گیاهان دیگر نه در سطح افقی بلکه در دو سطح عمودی و افقی کاشته شده اند. بلژیکی ها هم در این نمایشگاه فراتر از حد خود ظاهر شده اند و کشاورزی با تکنولوژی بالا را، که شبیه فضای داخلی یک آزمایشگاه است، معرفی می کنند و سیستم گردش مارپیچی غرفه، ما را به سوی سرزمین عجایبی از شکلات های گران قیمت، آبجو و سیب زمینی سرخ کرده هدایت می کند.

کلاه گشاد اکسپو، نقد "تیم واترمن" بر اکسپو ۲۰۱۵ میلان
پاویون بریتانیا که اثری مهیج از ولفگانگ باترس است به سختی تداعی کننده هرگونه بنای ساختمانی است و بیشتر شامل گروهی از اعضای فولاد معلق در هوا بر روی علفزار و گل های وحشی است که با زمزمه زنبورها پر شده است.

بی توجهی برخی کشورها به موضوع اکسپو

برخی از کشورها منظور نمایشگاه را بدون تِم غذایی آن درنظر گرفته اند. برزیل دارای یک سازه فنری بالارونده است درحالی که روسیه ساختار معلق و آینه مانندی دارد و به گفته بردت حال و هوای اقتدارگرایانه ای دارد و البته مقایسه آن با «کلاه گشاد» شایسته است. مرکز کلی نمایشگاه، در انتهای جنوبی محور کاردو، جنب غرفه سفید و بزرگ ایتالیا است، و طرح آن بر اساس درخت زندگی است و توسط مارکو بلیچ طراحی شده است و هدف آن نمایش آبشار و نمایش چند رسانه ای نور در شب های اکسپو است. همانند درخت های عظیم در باغهای سنگاپور ، فرم این المان، شبیه یک گردباد و یا گرداب است.

البته می تواند شبیه سر شیپور هم باشد ( برای توصیف شکل، یک دوست قدیمی نشان می دهد که می تواند وو وو زلیفرم نامیده شود “vuvuzeliform،” او اشاره به وو وو زلا vuvuzela دارد، شیپور استادیوم که در جام جهانی 2010 فوتبال در آفریقای جنوبی معروف شد). از زمان تلفیق درخت و گرداب درسنگاپور، این امکان به وجود آمده است تا فرم آن را به صودت نمادی از درخت زندگی در نظر بگیرند. هرچند این مقایسه درست نیست، چرا که درخت زندگی به تناسب شاخه هایش ریشه در زمین دارد و این رسیدن به آسمان نمایانگر چرخه زندگی است. فرم گرداب/درخت در جای جای اکسپو میلان دیده می شود، اما فرمی بی ریشه است.

∴ Tim-waterman.co.uk ∴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *