یکی از با اهمیت ترین سایتهای میراث تاریخی و فرهنگی در مدیترانه فروم امپراطوری روم (The Roman Forum of Empires) است. این فروم در جنوب خلیج رز (Roses bay) واقع در اسپانیا است. این مرمت باستان شناختی یکی از مهمترین فضاهای داخل شهر روم باستان را بازیابی نموده است. در شهرهای رومی، “فروم”، محل برگزاری رویدادهای اجتماعی، حائز اهمیت بوده است و این مکان به عنوان مرکز فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی و قضایی شهر عمل می نموده است. فروم ها مکانهایی بودند که به صورت یک هسته مرکزی در فضای باز عمل می کردند و ساختمانهایی با کارکردهای مختلف آن را احاطه می نموده است.
کاوشهای باستان شناختی این منطقه که حدود 10،000 متر مربع را در بر میگیرد از سال 1900 تا 2000 میلادی ادامه داشت. پس از اتمام کاوش در سال 2001 تصمیم بر این شد که این محوطه باستانی مرمت و بازسازی شود و برای تبدیل شدن به موزه آماده گردد.
قبل از شروع پروژه بازسازی تیمی از معماران و باستان شناسان تجزیه و تحلیل کامل و جامعی را برای شناسایی مشکلات کلیدی این سایت انجام دادند و پس از آن دستورالعملهای پروژه را تعیین کردند:
- یکی از مهمترین مشکلات، عدم تشخیص مناطق، فضاها و ساختمانهایی که فروم را تشکیل میدادند از سوی بازدیدکنندگان بود.
- دیگری بسته بودن برخی از فضاهای داخلی فروم به دلایل ایمنی و وضعیت بد و غیرقابل دسترسی بر روی بازدیدکنندگان بوده است.
- مورد بعدی مشکلات دسترسی و نبود مسیر در داخل فروم بوده است؛ فضای فروم به دلیل سطوح ناهموار ایجاد شده در پی عملیاتهای باستان شناسی قبلی و فرسایش خاک در اثر باران غیر قابل دسترسی و حتی در برخی موارد خطرناک بوده است.
اهداف کلیدی مستخرج از دستورالعملها
- حفظ و نگهداری بقایای باستان شناختی.
- ایجاد امکان دسترسی، بازدید و قابل فهم نمودن محوطه فروم.
- ایجاد همکاری نزدیک بین باستان شناسان و معماران پروژه برای دستیابی به اهداف فوق.
اقدامات صورت پذیرفته توسط تیم در خصوص پروژه اجرا شده در فروم
- تخریب تمامی بازتولیدهای نادرست (که طی مداخلات باستان شناسی انجام شده بود) به منظور حفظ ارزش ویرانه اصلی.
- تحکیم، ترمیم و بازسازی برخی سازه های باستان شناسی بر اساس معیارهای تعیین شده توسط باستان شناسان.
- بازیابی سطوح اصلی طبقات و نشان دادن تمامی برهم کنشهای فضاهای مختلف تشکیل دهنده یک فروم.
- نشان دادن و برجسته نمودن ویژگیهای نمادین معماری فروم رومی با متمایز کردن سطوح افقی فرش شده در هر فضای خاص و در نتیجه متمایز کردن آن با سایر سطوح.
- مشخص نمودن مسیر مناسب برای بازدیدکنندگان در داخل سایت.
- ایجاد ورودیهای جدید برای بازدیدکنندگان در جاده های سابق (محو شرقی – غربی و محور شمالی – جنوبی) و برجسته نمودن نظم دکارتی آن.
- بازدیدکنندگان حالا می توانند به وضوح رابطه بین فضاهای مختلف تشکیل دهنده فروم را تشخیص دهند. این پروژه اساساً قصد داشته است تا نظم حاکم بر شهر رومی را بازسازی نماید.
- هنگام انجام این پروژه توجه ویژه ای به مواد تکنیکها و راه حلهای طراحی شده است و دائماً به دنبال ایجاد دیالوگ بین خرابه های اصلی بنا و سازه های جدید بوده اند و از تقلید و بازتولیدهای کاذب خودداری کرده اند.
- این پروژه مشترک باستان شناسی، معماری و منظر است و به دلیل تاریخ و منظر خود همواره قابل احترام بوده است.
درسهایی که از این پروژه می توان آموخت:
- رها نکردن سایتهای باستان شناسی به حال خود پس از اتمام کاوشها.
- نگاهی منظرین به این دسته سایتها. (این دسته از سایتها نقاط عطف مناظر تاریخی و فرهنگی محسوب می گردند و تاثیر غیرقابل انکاری بر روایتهای تاریخی و فرهنگی هر جامعه دارند.)
- جدی گرفتن ویژگیهای ترنس، مولتی و اینتردیسیپلینی منظر و اهمیت ورود آن به سایر دیسیپلین ها.
- توجه به نقش پر رنگ معماری منظر در بازخوانی یک مجموعه تاریخی.
- بازتاب اهمیتهای فضای جمعی بر گذشتگان (در این مورد خاص).
- نگاه مدیریتی کل نگر به موضوعات بین رشته ای و اهمیت آن در پیشبرد صحیح مقاصد.
- میزان مداخله کافی، نه آنچنان زیاد که بنا از حالت تاریخی خویش خارج گردد و نه آنقدر کم و نا محسوس که مداخلات مشخص نباشند.
- استفاده از تکنیک ایجاد تضاد (در اینجا و به صلاحدید گروه) برای خوانایی بیشتر پروژه با توجه به اینکه یکی از اهداف آن قابل فهم نمودن محوطه فروم برای کاربر بوده است.
- بکارگیری برخی متریالها و تکنیکها و ویژگیهای معاصر معماری برای نمایش محوطه فروم مانند نورگیرهای سقفی که نور طبیعی را از سطح زمین به لایه زیرین برده و روند بازدید را تسهیل نموده که خود باعث ایجاد پرسپکتیوهایی جالب در هر دو سمت شده و حس کنجکاوی را بر می انگیزد. این عمل باعث شکل گیری یک سناریو شده است طوری که نشان دهنده تاریخی که بر آن گذشته از زمان رومیان تا زمان حال است.
- ایجاد دو محور اصلی عمود بر هم که نظم دکارتی حاکم بر محوطه و امتداد آن بر شهر رومی را می توان بازیافت، نشان دهنده اهمیت نحوه برخورد با مناظر تاریخی و فرهنگی است. این دو محور همچون اشارهای لطیف و شاعرانه در میانه یک غزل، اشاره ای هوشمندانه به خارج از حدود این مجموعه دارند و تذکری در این باب می دهند.
- نگهداری از بخشهای باستان شناسی شده در جهت آنچه در این سیر صد ساله بر آن گذشته است.
نکاتی که بهتر بود در این پروژه به آنها پرداخته می شد:
- نپرداختن به منظر شبانه و تامین نور مصنوعی در این پروژه ممکن است اساساً یکی از نقاط ضعف آن باشد. درست است که مشاهده یک بنا در ساعاتی که با روشنایی طبیعی قابل مشاهده است، نحوه سایه اندازیهای عناصر معماری و … بسیار قابل تامل و جذاب است اما نباید از جذابیت های منظر شبانه اینگونه بناها غافل شد. البته مسائل مهمی در این باب وجود دارد که قبل از هرگونه دخالت نیاز به دقت و مطالعه دارند. برخی از این موضوعات عبارتند از: نحوه تامین ایمنی مناسب در شب، مضرات نور مصنوعی بر بناهای تاریخی، تغییر احتمالی در نحوه زندگی حشرات و گیاهان نزدیک این مجموعه و تاثیرات احتمالی متقابل این تغییرات بر مجموعه و … .
- عدم محافظت کافی از برخی عناصر و مصالح سالم در این مجموعه مانند برخی کفسازیها در تصاویر زیر که به وضوح نشان دهنده این موضوع است.
در خصوص موارد فوق خالی از لطف نیست تا به یکی از نمونه های موفق اخیر که در اسپانیا، جوربا، قرار دارد به صورت تصویری اشاره گردد.
- عدم وجود مکانی در نزدیکی این فروم که می توانست محلی برای گذران اوقات در کنار این مجموعه باشد. با در نظر گرفتن ابعاد وسیع تاریخی و فرهنگی این فروم شاید به جا بود که طراحان به فکر ایجاد امکاناتی برای گذران اوقات در نزدیکی این فروم می بودند تا گردشگران و بازدیدکنندگان از این مجموعه ساعاتی را بیشتر در کنار آن صرف می نمودند و با اینکار در واقع قرابت و پیوند بیشتری بین ماهیت اجتماعی فروم در گذشته و حال ایجاد می شد. با توجه به بررسی مکان از طریق ابزار گوگل ارث چنین امکاناتی تا امروز در نزدیکی آن ایجاد نشده است.
- یکی از دیگر پتانسیل هایی که میتوانست در این پروژه لحاظ شود، استفاده از پرسپکتیوهای کامل شده از مجموعه جهت بازنمایی آنچه مجموعه در گذشته بوده است. این نوع هنرها با توجه به وسعت این مجموعه می توانست به درک بهتر بازدیدکنندگان از این فروم کمک شایان توجه ای نماید. نمونهای از موضوع فوق به شکل زیر است.
جمع بندی
نحوه برخورد با سایتهای تاریخی و فرهنگی پس از اتمام کاوشهای باستان شناسی می تواند از مهمترین مسائل در ارتباط با آنها باشد. به نظر می رسد با توجه به ورود به حق و در جایگاهِ معماری منظر در سالهای اخیر به این عرصه شاهد تغییرات مهمی در الگو استفاده از اینگونه بناها باشیم. اهمیت استراتژیک این سایتها به خصوص در حوزه گردشگری و اقتصاد بر بافتها، شهرها و روستاهای همجوار خود غیرقابل انکار است، لذا برخورد با آنها در روش طراحی، میزان دخالت، حدود تصرفات، اجرا و … بسیار حائز اهمیت است.
پروژه فوق با همه کاستی ها و نواقص احتمالی اش نمونه بسیار مناسبی برای مطالعه از جهات مختلف است. از لحاظ نحوه تعاملات تیمهای مختلف، نگاههای مدیریتی، میزان دخالتها و حدود آن، اجرا و نگهداری پس از بهره برداری می تواند به عنوان یک پروژه موفق در این زمینه مرجع قرار داده شود.
کشور ما با وجود سایتهای متعدد باستانی و تاریخی نیازمند چنین نگاهی است. امید است با توجه به پیشرفتهای روز افزون دیسیپلین معماری منظر در ایران، در آینده ای نزدیک شاهد چنین پروژه هایی در سایتهای تاریخی و فرهنگی سرزمینمان باشیم.