گزارش اولین نشست کتابخوانی: چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

اولین نشست از برنامه کتاب‌خوانی، با بررسی کتاب «چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم» نوشته «یان گل» در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۷، در محل باغ کتاب تهران برگزار شد.

مشخصات مطلب

اولین نشست از سلسله نشست‌های کتاب‌خوانی سایت معمار منظر، با انتخاب کتاب «چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم» نوشته «یان گل» در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۷ با هدایت دکتر محمدرضا مهربانی‌گلزار، در محل باغ کتاب تهران برگزار شد. هدف از این نشست، ترویج فرهنگ آشنایی با کتاب و کتاب‌خوانی، نقد و بررسی کتاب و همچنین آشنایی با دیدگاه‌های متفاوت بود که با صحبت‌هایی در ارتباط با موضوع کتاب‌خوانی توسط دکتر مهربانی‌گلزار آغاز شد و سپس دانشجویان و دانش‌آموختگان معماری منظر از دانشگاه‌های مختلف حاضر در جلسه به معرفی خود پرداختند. این کتاب برای ارائه به ۱۰ بخش تقسیم شده بود و هر یک از دانشجویان ارائه و بررسی یک بخش را عهده‌دار بودند. خلاصه‌ای از ارائه دانشجویان از ده بخش کتاب در زیر آمده است:

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

بخش اول: فصل ۱؛ صفحات 1 تا 8

معماری خوب معماری است که رابطه خوبی میان فضای همگانی و زندگی همگانی برقرار می‌کند. منظور از فضای شهری و همگانی، خیابان‌ها، کوچه‌ها، ساختمان‌ها، میادین و… و هر چیزی است که بخشی از محیط مصنوع باشد. زندگی شهری فقط شامل فعالیت‌هایی چون تئاترهای خیابانی نیست بلکه رفت و آمدها، پیاده‌روی‌، دوچرخه‌سواری، نشستن و ایستادن و هر فعالیت بیرون از خانه را نیز دربرمی‌گیرد. در واقع زندگی شهری بررسی حیات متنوع و پیچیده شهر است که در فضاها جریان دارد. در قرن بیستم شاهد رشد سریع جمعیت و زندگی‌ خوابگاهی و فقر فرهنگی ناشی از آن بودیم و آن‌چه فراموش شد زندگی میان ساختمان‌ها بود. پیشگامان طراحی برای فهم بهتر زندگی همگانی و تعامل آن با ساختمان‌ها و فضای همگانی به حرکت شهروندان در شهرها توجه می‌کردند. کتاب‌هایی به عنوان منابع اصلی مطالعات زندگی همگانی منتشر شد و در دهه ۱۹۸۰ این نتیجه حاصل شد که این مطالعات به ابزاری کاربردی در شهرسازی تبدیل شود. از سال ۲۰۰۰ مطالعه زندگی همگانی در معماری و شهرسازی کاملا جدی گرفته شد. پیشگامان مطالعات زندگی همگانی جین جیکوبز، ویلیام اچ. وایت و یان گل بودند.

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

بخش دوم: فصل ۲؛ صفحات ۹ تا ۲۰

در ادامه مطالعات زندگی اجتماعی سؤال‌هایی از قبیل: چه تعداد، چه کسی، کجا، چه‌چیزی و چه‌مدت، … به وجود می‌آید. شرایط هر شهر منحصر به فرد است و مشاهده‌گر می‌تواند با مشاهده کردن به پرسش‌ها پاسخ دهد. مهم‌ترین عاملی که روش، ابزار، چگونگی و زمان انجام مطالعات را مشخص می‌کند، زمینه و ویژگی‌های محلی است. تمرکز بر این پرسش‌ها دانش همگانی نسبت به رفتار در فضای همگانی را ارتقاء می‌دهد.

۱- چه تعداد: نقش اساسی در شروع مطالعات زندگی همگانی.

۲- چه کسی: جمع‌آوری اطلاعات درباره رفتار مردم در فضای همگانی در دسته‌بندی‌های متداول جمعیت‌شناسی مانند سن و جنس و … .

۳- کجا: انتخاب مسیرها و مکان‌ها در طراحی فضاهای همگانی و کشف ترجیح کاربران در انتخاب مسیرهای حرکتی، مکث و توقف.

۴- چه‌چیزی: بررسی فعالیت‎های اصلی شامل قدم زدن، ایستادن، نشستن و بازی کردن در فضای همگانی در دو دسته اختیاری و الزامی. اختیاری شامل پرسه‌زدن، نرمش، دویدن، نشستن روی پله، صندلی و یا نیمکت و الزامی شامل خرید کردن، قدم زدن به‌سمت ایستگاه اتوبوس و یا کار کردن پلیس، پارکبان و پستچی.

۵- چه‌مدت: این موضوع که مردم بخواهند حرکت کنند یا توقف کنند به کیفیت محیط بستگی دارد. بعد زمان برای فهم زندگی در فضاهای همگانی امری ضروری است؛ به‌همین علت پرسش «چه مدت» یک پرسش کلیدی و نیز دانستن مدت‌زمان فعالیت‌های مختلف به مکان‌یابی فضاهای شهری کمک می‌کند.

بخش سوم: فصل ۳؛ صفحات ۲۱ تا ۳۴

برای انتخاب ابزار باید به محصور و یا باز بودن فضا دقت کرد. هدف مطالعه و شرایط محلی، زمان مناسب برای برداشت را تعیین می‌کند. ابزارها برای مدت‌ها و در دهه‌های۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ به‌صورت دستی بودند:

۱- شمردن: پرکاربردترین ابزار زندگی همگانی برای تعیین وضعیت افراد پیاده و ایستا.

۲- تبدیل به نقشه کردن: علامت زدن فعالیت‌ها (در اوقات و زمان‌های مختلف) روی نقشه و تلفیق آنها به‌صورت لایه به لایه.

۳- ترسیم حرکت: برداشت حرکت مردم در فضایی محدود و حاصل شدن دانش پایه در ارتباط با انتخاب مسیر، محل‌های پر تردد و کم تردد.

۴- پیگرد: مشاهده و ثبت حرکت مردم در یک فضای بزرگ برای مدت طولانی و بدون متوجه شدن شخص.

۵- ردگیری: مشاهده فعالیت‌های به‌جا مانده از افراد بدون حضور آنان در صحنه، مانند چمن لگدمال شده.

۶- عکس‌برداری: متداول‌ترین و ضروری‌ترین شیوه جهت ثبت زندگی همگانی.

۷- یادداشت روزانه: یادداشت‌های روزانه و حاوی جزئیات و نکات ظریف‌ در ارتباط با زندگی اجتماعی و فضای همگانی.

۸- پیاده‌روی آزمایش: ثبت مواردی همچون زمان‌های انتظار، زمان کل سفر و موانع احتمالی یا انحراف‌ها، در امتداد یک مسیر مشخص توسط مشاهده‌گر با هدف توجه به مشکلات و ظرفیت‌های زندگی شهری در آن مسیر.

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

بخش چهارم: فصل ۴؛ صفحات ۳۵ تا ۵۷

تاریخچه مطالعات زندگی همگانی به چهار دسته قابل تقسیم است:

۱- دوره اول (۱۸۵۰-۱۹۶۰): با صنعتی شدن در سال ۱۸۵۰ شروع شد و با رشد اقتصادی و رونق ساخت و ساز تا دهه ۱۹۶۰ ادامه پیدا کرد.

۲- دوره دوم (۱۹۶۰-۱۹۸۵): بنا شدن پایه‌های مطالعات زندگی همگانی به‌صورت علمی- دانشگاهی.

۳- دوره سوم (۲۰۰۰-۱۹۸۵): علاقمندی سیاستمداران و شهرسازان به مطالعات زندگی شهری.

۴- از سال ۲۰۰۰ به بعد: پذیرفته شدن مطالعات زندگی همگانی به‌صورت گسترده.

شرح دوره اول: با صنعتی شدن در قرن ۱۹، مردم به شهرها هجوم آورده و سپس محله‌های زاغه‌نشین و حومه شهرها شکل گرفتند. مطالعات زندگی همگانی با کامیلو زیته در ۱۸۸۹ آغاز شد. به عقیده وی زندگی می‌توانست در شهرهای سنتی به‌ خوبی جریان یابد. اما لوکوربوزیه منتقد تفکر وی و معتقد به گسستن از شهرهای متراکم سنتی و جایگزینی آنها با شهرهای عملکردگرای برنامه‌ریزی‌شده بود. در نهایت، فضاهای همگانی سنتی و پاسخده به کارکردهای اجتماعی، جای خود را به حوزه‌های باز و سبز بین ساختمان‌های بی‌روح دادند و افزایش تخصص‌گرایی، مکان و ساختمان را از زندگی جدا کرد.

شرح دوره دوم: انتقادهای زیادی بر برنامه‌های بی‌کیفیت مدرنیسم صورت گرفت. مکان‌های سکونتی تبدیل به «جوامع خوابگاهی» و زندگی از شهرهای طراحی‌شده جدید، بسیار دور شد. جین جیکوبز، ویلیام اچ. وایت، یان گل و کریستوفر الکساندر در تلاش برای بازگرداندن زندگی به شهرها بودند. در سال ۱۹۶۰ محققان دیگری مطالعه زندگی همگانی را از پیش گرفتند اما برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران شهری برای تقویت زندگی عمومی، کند و سنگین پیش می‌رفتند.

بخش پنجم: فصل ۴؛ صفحات ۵۸ تا ۸۰

شرح دوره سوم: در اواخر دهه ۱۹۸۰ رقابت میان شهرها و منطقه‌ها افزایش یافت و جهانی شد. شهرهایی مانند بارسلون، لیون و کپنهاگ بر برنامه‌ریزی شهری کار می‌کردند. در این زمان از معماران برای خلق تک‌بناها تقدیس می‌شد و کیفیت شهری در انتهای دهه ۱۹۸۰ مطرح شد. تا سال ۲۰۰۰ مطالعات با همکاری مؤسسات دانشگاهی انجام می‌شد و بسیاری از شهرها مطالعات «فضای همگانی- زندگی همگانی» را آغاز کردند و کپنهاگ اولین شهر به‌عنوان آغازگر این جنبش بود. معماری در نیمه دوم قرن بیستم در حال کشف دوباره کیفیات محیط‌های سنتی شهرها با نقد آرمان‌های مدرنیسم بود و کتاب‌هایی از جمله «زندگی میان ساختمان‌‌ها» مطرح شدند.

شرح دوره چهارم: در این دوره، بیش از نیمی از جمعیت‌ جهان در شهرها زندگی می‌کردند. دغدغه پیشگامان اولیه مطالعات زندگی همگانی که تعدادشان انگشت‌شمار بود در اوایل قرن ۲۱ نتیجه داد. پایداری و امنیت و سلامتی در قرن ۲۱، مورد توجه بیشتری بود و مثلا استفاده از دوچرخه و پیاده‌روی به جای رانندگی، برای سلامتی و همچنین حمله تروریستی برج‌های تجارت جهانی باعث افزایش ترس و توجه زیادی به امنیت در شهرها شد. یان گل در سال ۲۰۰۳ سرپرستی مرکز تحقیقات فضای همگانی را بر عهده گرفت. در قرن ۲۱، فناوری و روش‌های جدید شکل گرفت و دانشگاه‌های فنی برای مشاهدات خود از GPS استفاده می‌کردند. این واقعیت که فعالیت‌های زیادی که در این دهه‌ها انجام شده‌اند می‌توانند مستند شود، نشان می‌دهد که این رشته قوام یافته است.

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

بخش ششم: فصل ۵؛ صفحات ۸۱ تا ۱۰۱

این بخش، شرح کوتاهی بر آشنایی با نحوه استفاده و توسعه ابزارهای مطالعه زندگی همگانی و تاکید بر نحوه انتخاب، گسترش و استفاده از آنهاست. درکل، فعالیت‌ها در فضای همگانی به دو دسته پویا و ایستا تقسیم می‌شوند و تلاش برای تقویت فعالیت ایستا و ایجاد مکان‌هایی مناسب برای ایستادن است. در سال ۱۹۶۸ در کپنهاگ مطالعه‌ای بر روی خطوط حرکت پیاده در میدان، توسط یان گل انجام شد که نتیجه آن انتخاب کوتاه‌ترین مسیر برای حرکت توسط عابرین پیاده بود. پس از آن یان گل مطالعات خود را در ایتالیا آغاز و عکس‌برداری کرد و نشان داد که مردم در بیشتر موارد برای حضور در فضای همگانی به بیرون می‌روند بنابراین فضای همگانی باید چیزی برای ارائه داشته باشد. یکی از اساسی‌ترین راه‌های درک تعامل میان زندگی همگانی و فضای همگانی، حضور بی‌وقفه و طولانی مدت در محدوده است.

بخش هفتم: فصل ۵؛ صفحات ۱۰۲ تا ۱۲۲

مطالعه جداره‌های فعال و غیرفعال نشان می‌دهد که چشم انسان برای دید افقی تکامل یافته، بنابراین بیشترین تاکید بر طبقه همکف بناها و لبه‌ها و جداره‌های تجاری است. در جهت ارزیابی کیفیت فضاهای همگانی، توجه به معیارها بر اساس میزان دعوت‌کنندگی و ایجاد میل ماندن در فضا امری ضروری است. همچنین برای تمرکز بیشتر بر زندگی همگانی، توجه به برهم‌کنش فضای همگانی و اطلاعاتی در مورد حواس انسان نیز امری ضروری است. دونالد اپلیارد در تحقیقی، سه خیابان مسکونی را با سه حجم ترافیکی متفاوت در سانفرانسیسکو از نظر روابط اجتماعی مورد مطالعه قرار داد و نتیجه مشاهداتش بدین صورت بود که ترافیک سنگین‌تر، فعالیت و روابط اجتماعی کمتر را در پی خواهد داشت.

بخش هشتم: فصل ۶؛ صفحات ۱۲۳ تا ۱۳۵

از جمله افرادی که مطالعه زندگی همگانی را وارد حوزه اجرایی کردند، آلن جیکوبز و پیتر باسلمن بودند. مطالعاتی که یان گل انجام داد، در شهرها و کشورها با فرهنگ‌های متفاوت در طول چند دهه، چشم‌اندازی جالب ارائه می‌دهد. یان گل اولین مطالعه بزرگ‌مقیاس زندگی شهری را از کپنهاگ در سال ۱۹۶۸ آغاز کرد و بعد در شهرهای دیگر مطالعاتش را در تعامل نزدیک با همکاران محلی انجام داد مانند: شهردار، تجار محلی و … . فضا و زندگی همگانی برای اولین بار در کپنهاگ و سپس در شهرهای دیگر از جمله ملبورن و نیویورک اجرایی شد.

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

بخش نهم: فصل ۶؛ صفحات ۱۳۶ تا ۱۴۸

مطالعه‌ای در سیدنی در فاصله ۲۰۱۳-۲۰۰۷ انجام گرفت که یکی از نتایج مهم آن، تصمیم بر ایجاد شبکه پیوسته مناسب برای پیاده و همچنین انتخاب یک خیابان اصلی به‌عنوان ستون فقرات شهر و سه میدان برای قدرتمند نمودن هویت شهر سیدنی بود که نتیجه مطلوبی داشت. مطالعات دیگری در لندن در خیابان آکسفورد و ریجنت انجام شد که دارای مشکلاتی چون موانع بر سر راه پیاده‌ها و حضور جمعیت بیش از ظرفیت خیابان بود. مطالعات لندن تفکر و شیوه‌ای نوین در شهر ایجاد کرد که می‌تواند بستری مناسب برای توسعه آینده باشد. بعد از این، مردم برای اولین‌بار از موضوع «خیابان‌های مردمی» صحبت می‌کردند. در کیپ تاون آفریقای جنوبی، ۵ سال قبل از جام جهانی ۲۰۱۰، یعنی در سال ۲۰۰۵، مطالعاتی در ارتباط با طراحی مسیر از استادیوم تا میدان اصلی انجام شد که نتیجه‌بخش بود. مطالعه‌ای نیز در کپنهاگ انجام شد و تعداد پنجره‌های روشن در شب شمارش شد که بعدها به عنوان روشی برای القای حس امنیت مورد استفاده قرار گرفت.

بخش دهم: فصل ۷؛ صفحات ۱۴۹ تا ۱۶۱

کپنهاگ اولین شهری است که مطالعات مقایسه‌ای زندگی همگانی به‌صورت نظام‌مند در آن انجام شد که درنتیجه آن، بهره‌وری و توسعه متنوع و سرنوشت‌ساز در این شهر نمایان شد. خیابان اصلی کپنهاگ در سال ۱۹۶۲ به منظور کاهش ترافیک در مرکز شهر و تقویت جداره تجاری پیاده‌محور شد و مزایای بسیاری به‌دنبال داشت. بعد از سال ۱۹۷۱ در کپنهاگ خیابان‌های پیاده جدید و میادین فاقد خودرو به فضاهای همگانی اضافه و بعد از این کپنهاگ به‌عنوان پایتخت فرهنگی اروپا شناخته شد. از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ تمرکز بر زندگی همگانی و فضای همگانی با عنوان سیاست شهری انجام و در نهایت بازتاب آن در جهان رؤیت شد و از آن به بعد شهرسازی انسانی به یک رشته دانشگاهی مبدل گشت.

چگونه زندگی همگانی را مطالعه کنیم؟

در انتها و پس از اتمام ارائه بخش‌های کتاب، آقای دکتر مهربانی‌گلزار توضیحاتی در باب لزوم و فرآیند برگزاری جلسه ارائه کردند و نشست با پرسش و پاسخ و نیز ارائه پیشنهادات و انتقاداتی از سوی دانشجویان خاتمه یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *