چکیده
هم اکنون شهرهای جهان مملو از علائم، نشانه ها و عناصر اطلاع رسان است که برای به اجرا درآوردن قوانین و مقررات، ضروری محسوب می شوند. این نشانه ها و خصوصاً علائم راهنمایی و رانندگی نقش مهم و انکارناپذیری در راهنمایی، سهولت تردد و حمل و نقل شهری و اطلاع رسانی ایفاء می کنند. اما در کشور هند شاهد نحوه متفاوتی از تعامل و اطلاع رسانی در هنگام رانندگی هستیم.
طبق مشاهدات میدانی در شهرهای مهم این کشور همچون دهلی و جیپور، می توان به فرهنگ و تعامل کاملاً متفاوت مردم هند پی برد. در این شهرها عناصر اطلاع رسان و علائم رانندگی نیستند که موجب تعامل مردم هند می شوند، بلکه این صدای بوقهای ممتد و شدید است که به عنوان راهی برای تعامل بین مردمان آنجا در حین رانندگی استفاده می شود که میتوان آن را نشات گرفته از بستر و لایه های منظر شهری در شهرهای هند دانست.
بنابراین در این مقاله به بررسی این پدیده و دلایل شکل گیری آن در شهرهای هند پرداخته می شود.
اهمیت بستر و زمینه
معنای درست هر کلمه تنها در صورتی درک می شود که آن واژه در متن قرار گیرد. وقتی کلمه، به تنهایی و خارج از متن بررسی شود، ممکن است بی معنی شده و یا مفهوم آن کاملاً در تضاد با معنای اصلی درک شود. این مثال نشان دهنده اهمیت متن و زمینه در درک معناها است. متن و زمینه در منظر و خصوصاً منظر شهری نیز اهمیت ویژه ای دارد. نشانه ها و عناصر منظر شهری تنها در صورتی به درستی درک می شوند که در رابطه با بستر آن شهر مورد بررسی قرار گیرند.
نحوه تعامل مردم و کنش و واکنش های آنان در فضاهای شهری نیز بخشی از منظر شهری است که ریشه در لایه های شکل دهنده شهر دارد. در واقع این رفتارها و تعامل مردم همچون زبان مشترکی بین آنهاست که واژگان آن در متن منظر شهر شکل گرفته است. بنابراین رفتارها در یک بستر، همچون پیامی هستند که برای مردم همان بستر معنا پیدا می کنند و برای پیدا کردن این معانی باید به تحلیل ویژگیهای آن بستر پرداخت.
تعامل سواره در هند
خاستگاه فرهنگی مردم هند چنان قوی است که کلیه مظاهر زندگی شهری را بدون عبور از فیلتر فرهنگ بومی و «هندی» کردن آن نمی پذیرند. به علاوه، تعامل اجتناب ناپذیر آنان با طبیعت، اکنون در زندگی شهری، به صورت ارتباط بی واسطه با زندگی خیابانی نمود پیدا کرده است که بخش مهمی از منظر و زندگی خیابانی آنان را وسائل حمل و نقل عمومی شکل می دهند.
وسائل نقلیه عمومی، که ریکشا مهمترین و معروفترین آنهاست، جزئی جدایی ناپذیر از منظر شهرهای هند هستند و با فرآیندهای بومی سازی که هندیان بر روی این وسائل انجام داده اند به عنصری منظرین در این شهرها تبدیل شده اند. اما سوال اینجاست که چگونگی تعامل مخاطب سواره که به وسیله شدت صدای بوق اتفاق می افتد، ریشه در چه عواملی دارد؟
منظر شنیداری جزئی از درک منظر شهری
کلیه عناصر و اجزای منظر شهری توسط حواس انسان قابل دریافت است و فرد با قدم گذاشتن در فضای شهری آنها را دریافت کرده و طی فرآیند ادراک، پردازش می کند. ضرورت بکارگیری تمامی حواس انسان در ادراک فضای شهری اجتناب ناپذیر است اما با این حال در برخی شرایط، یکی از حواس بیشتر با محیط درگیر شده و ادراک محیطی را به آن حس خاص پیوند می زند. یکی از مهمترین حواس در منظر شهری، پس از بینایی، حس شنوایی است.
حس شنوایی بر خلاف حس بینایی، معطوف به جهت نیست. مولکول های هوا در هر جهتی، تعریفی از فضا را خواسته یا ناخواسته به ما منتقل می کنند. ایده منظر شنیداری توسط ریموند شافر در دهه 70 میلادی مطرح شد که معتقد است: «مکانها تنها قابل رویت نیستند بلکه شنیده نیز می شوند.» صدا موجب ایجاد تسلسل زمانی می شود و تصورات بصری ما را به یکدیگر می دوزد، ابعاد فضا را اندازه می گیرد و مقیاس آن را قابل درک می کند. (قلی پور، 1393) بنابراین هنگامی که دید در فضای شهری محدود می شود، حس شنوایی قبل از دیگر حواس برای درک محیط به کمک مخاطب می آید.
وسائل نقلیه عمومی و خصوصاً ریکشاها با توجه به ساختاری که دارند، دید محدودی برای راننده ایجاد می کنند. رانندگان ریکشا دید مناسبی به پشت سر خود ندارند و با توجه به کوچک بودن و فرم ماشین، محوطه اطراف را کاملاً در دیدرس خود ندارند. این محدودیت بصری موجب میشود که رانندگان به سراغ قوه شنوایی خود رفته و از دیگر رانندگان خواهش کنند که برای آگاه کردن آنها «بوق بزنند»! صدای بوق در واقع همان منظر شنیداری است که توسط شافر مطرح شده و ابعاد فضا و مقیاس و اجزای آن را برای راننده قابل درک می کند.
نظم در بی نظمی
چنانچه پیشتر اشاره شد، ارتباط هندیان با طبیعت انکارناپذیر است. زندگی اجتماعی برون گرا و نمایان شهروندان هندی نیز ریشه در طبیعت گرایی آنان دارد. روح جهان بینی هندی، نگاهی تقدس آمیز به ارتباط انسان با طبیعت دارد. زندگی خیابانی واکنش مردم به شهرنشینی اجتناب ناپذیر است. در چنین فضایی، عرصه برخورد انواع مختلف فعالیتهای اجتماعی فراهم می شود و اقتصاد غیررسمی و امرار معاش مردم تبدیل به عادی ترین اتفاقات در خیابانهای هند می شود. (رحمدل، 1393)
این درجه از شدت حضور مردم در خیابان و زندگی برون گرا، با توجه به جمعیت زیاد در هند، محیطی به ظاهر بی نظم و ارگانیک و بی قانون شکل داده است. اما با دقت در این محیط به ظاهر بی نظم و آشفته، می توان نظمی پنهان را دریافت که خود مردم شکل دهنده آن هستند و بدان طریق با یکدیگر تعامل می کنند. در واقع این محیط که در ظاهر بی قانون است و کنترلی روی آن وجود ندارد، قوانینی قراردادی بین شهروندان و نظمی ارگانیک را در بر می گیرد که از سوی شهروندان تعیین شده است.
بوق زدن رانندگان یکی از همین قوانین و قراردادها است. این رفتار، با توجه به نبود علائم راهنمایی و رانندگی در اغلب شهرها، قانونی است که مردم آنرا در پاسخ به زندگی برون گرا، شلوغ و پر سر و صدا در خیابانهای شهرشان وضع کرده اند. در واقع این همان زبان مشترک بین مردم هند است که آن را در پاسخ به محیط خود خلق کرده و در بین انبوه صداهای ناشی از حضور جمعیت به دلیل امرار معاش، فعالیت اقتصادی و غیره، صدای بوق را به عنوان قراردادی برای آگاهی و اطلاع رسانی در نظر گرفته اند.
نتیجه گیری
علائم و نشانه های محیط شهری جزئی از هویت شهر محسوب شده و در ادراک زبان مشترک شهروندان که حاصل خوانش منظر شهری است، نقش دارند. منظر شهری، همچون مجموعه ای از نشانه ها است که پیامهای مختلفی را در زمینه های گوناگون منتقل می کند و امکان خوانش شهر و فهم معانی جاری در شهر را فراهم می کند. این معانی در واقع نشانه هایی هستند که برای مردم آن جامعه مفهوم پیدا می کنند. بنابراین هر نشانه در جامعه و بستر خود قابل درک است. به همین دلیل برای درک هر پدیده باید آنرا در زمینه و بستر خودش مطالعه کرد، چرا که همان پدیده در بستر دیگر می تواند معنای متفاوتی داشته باشد.
مردم هند، با فرهنگ خاص خود که به شدت متاثر از سنت و مذهب است، معانی خاصی در جامعه خود خلق کرده اند. تعامل مردم با یکدیگر تحت تاثیر زندگی برون گرای آنهاست که به ظاهر، شهری شلوغ و بی نظم و پر هیاهو برای آنان ایجاد کرده که صدای «بوق» ماشین همچون صدای زمینه برای آنان عمل می کند.
بررسیها و مشاهدات میدانی نشانگر این است که هندیها با بکارگیری حس شنوایی در حین رانندگی به دلیل محدودیت دید و همچنین برای غلبه بر هیاهوی زندگی خیابانی و آگاهی و اطلاع رسانی، این صدا را به عنوان «قرارداد» بین خود وضع کرده و در دل بی قانونی به قانون رسیده اند. این همان نظم ارگانیک در زندگی هندیها است که تنها در همان بستر درک شده و نشانه نهایت تطبیق پذیری آنان با محیط زندگی شان است.
منابع
- رحمدل، سمانه. 1393. منظر حرکت؛ فرآیند بومی شدن وسائل نقلیه مکانیزه در شهرهای هند. فصلنامه هنر و تمدن شرق، سال دوم، شماره 6، صص 52 – 62
- قلی پور گشنیانی، مصطفی. 1393. نقش حواس غیر دیداری در کیفیت فضای پیاده. مجله منظر، شماره 27، صص 20 – 25
مقاله حاضر، دستاورد سفر پژوهشی جمعی از دانشجویان رشته های معماری منظر، معماری و شهرسازی دانشگاه های تهران، شهید رجایی، هنر، بین المللی امام خمینی و آزاد اسلامی به کشور هندوستان در اردیبهشت ماه 1397 است که با راهنمایی دکتر محمدرضا مهربانی گلزار تنظیم شده است.