می دانیم که معماری و معماری منظر هدف یکسانی را دنبال میکنند؛ تامین فضاهای داخلی و باز متنوع برای بشر با رویکرد رفع نیازهای فردی. با این وجود در بسیاری از کشورها، معماران منظر با توجه به ساعات کاری یکسان حقوق پایین تری دریافت میکنند. همچنین در پروژه ها به ندرت اتفاق میافتد که در مراحل طراحی با یک معمارمنظر مشورت شود. این در حالی است که همکاری بین این دو میتواند موجب ادغامی موفقیت آمیز بین منظر و ساختمان شود.
در این چارچوب هر دو حرفه باید مشتاقانه ترغیب به ایجاد فضایی شوند که بتوانند ضمن ایجاد تجربیات متقابل، از یکدیگر یاد بگیرند. اما معماران منظر دقیقاً باید چه مواردی را با همکاران معمار خود در میان بگذارند؟
معماران چه چیزی را باید از معماران منظر بیاموزند؟
یک تفاوت عمده که بین این دو حرفه وجود دارد، این است که معماران منظر عمدتاً مناظر متناسب با محیط طبیعی را ایجاد میکنند یا سعی در بازیابی بخشی از منظره اصلی دارند، در حالی که معماران کار خود را بر روی آن مناظر طبیعی طراحی میکنند تا چیزی کاملاً جدید خلق کنند.
با گذشت زمان این امر منجر به ایجاد خانه ها، اجتماعات و شهرهایی شده است که از محیط اصلی و پیرامون خود به شکلی ناهماهنگ متمایز شده و طبیعت را به زانو در میآورند؛ به خصوص در دو قرن گذشته و تحت عنوان مدرنیسم، خانه های زیادی ساخته شد که مطابق با طبیعت نیستند. تا سالهای اخیر – و در برابر تغییرات آب و هوایی – بیشتر معماران توانایی معماری منظر را برای متحد کردن ساختمان و طبیعت در نظر نگرفته اند.
اما اخیراً بسیاری از معماران واقعاً سعی کرده اند با طراحی انعطاف پذیر اکولوژیکی، با همکاری معماران منظر – که همیشه با این اصول طراحی کار کرده اند – با وضعیت موجود مقابله کنند. هدف این ساختمانهای جدید کاهش تاثیر منفی آنها بر محیط اطرافشان است.
آیا معماران هم باید منظره خلق کنند؟
درک این موضوع که “شهر از طبیعت تغذیه میکند”، پیامدهای قدرتمندی در نحوه ساخت و نگهداری شهرها و همچنین سلامت، ایمنی و رفاه هر یک از ساکنین دارد. به لطف “فناوریهای سبز” معماری بیدار میشود و امکانات جدیدی را برای تکامل پیش روی خود می بیند. بنابراین در طراحی ساختمانهای جدید، استفاده از عناصری مانند گیاهان و اشکال ارگانیک در حال عادی شدن هستند. حتی بسیاری از ساختمانهای چند طبقه که درختان زنده را در خود جای داده اند، در آینده دیده خواهند شد. از یک طرف، به نظر می رسد که این شیوه طراحی آینده نگر است اما از سوی دیگر می توان آنرا سازگاری کمابیش درخشان از آنچه معماری منظر از ابتدا خلق کرده است، دید.
معماران منظر از طریق پارکها، باغها و بامهای سبز قادر به ایجاد واحدهای سبز در دل شهرها هستند. اکنون به نظر می رسد که معماران می خواهند ساختمانهای جدید خود را در میان سازه های خاکستری قدیمی، مانند “تپه های سبز” جلوه دهند.
معماران منظر بیش از 150 سال قبل از معماران این ابزار را کشف کرده اند.
این مناظر عمودی، سرانجامِ ایفای نقش معماری در بهبود سلامت محیط زیست است. (از طریق کاهش روان آب، فیلتر کردن هوا و کاهش اثر جزیره گرمایشی در شهر) دو ساختمان در میلان به نام “بوسکو ورتیکال (Bosco vertical)” توسط “استودیو بوئری (Boeri studio)” با مفهوم بازسازی جنگلهای از بین رفته، ساخته شده است.
با درک مفهوم منظر، بوری استودیو ما را به شدت به یاد مفاهیم شناخته شده هر شرکت معماری منظر میاندازد. به عنوان مثال، حتی فردریک اولمستد قبلاً با استفاده از این کلمات بر اهمیت استفاده از مزایا و معایب هر سایت تأکید کرده است. امروزه همچنین نکات بسیاری برای پایداری و سبزینگی بیشتر وجود دارد و مشخص شده است که این اصول به طرز چشمگیری با اصول بیان شده توسط معماران منظر اولیه مانند اولمستد در 150 سال پیش مشابه است. می توان این را به عنوان مدرکی فرض کرد که معماران بیش از پیش، از کار معماران منظر الهام گرفته اند.
معماری ناموفق؛ وقتی معماران فراموش می کنند که گسترده تر فکر کنند.
حقیقت این است که بسیاری از معماران فراموش میکنند که ساختمان آنها همیشه در سیستمی بزرگتر و پیچیده تر قرار دارد. وقتی ساختمانها جدا از بافت شهری خود رفتار می کنند، یک مشکل اساسی رخ می دهد؛ در حین طراحی ساختمان، به نظر می رسد که سیستمها در پارامترهای تعریف شده اصلی خود کاملاً مهندسی شده اند، اما پس از ساخت، ناگزیر با بسیاری از سیستمهای دیگر نیز تعامل خواهند داشت. از طرف دیگر، معماران منظر متعهد هستند که همیشه برای بلندمدت برنامه ریزی کنند و در مقیاسهای مختلف برای هر پروژه طراحی کنند.
شرکت SHMA تصمیم گرفت ساختمان خود را بخشی از زندگی فعال شهر قلمداد کند و از نظر ظاهری آن را به محیط پیرامون متصل کند. تفکر در چنین زمینه ای گسترده برای معماران منظر نیز می تواند بسیار چالش برانگیز باشد، زیرا این سیستمها غالباً غیرقابل پیش بینی و غیرخطی هستند. یک مطالعه اخیر از “موسسه حفاظت از طبیعت (Preservation Green Lab)” حتی نشان می دهد که استفاده مجدد از ساختمانهای قدیمی و موجود می تواند مسئولیت زیست محیطی بیشتری نسبت به ساخت و سازهای جدید داشته باشند.
لازم به ذکر است که همه ساختمانهای قرن بیستم برای محیط زیست مضر نیستند. این موضوع هم درست نیست که همه طرحهای معماران منظر با توجه به احترام به آیندگان ساخته می شوند. معمارانی مانند هوندرتواسر و فرانک لوید رایت هماهنگ با طبیعت طراحی کردند. بناهای آنها نمونه هایی از فلسفه ای است که از زمان خود جلوتر بوده است و امروزه می دانیم که طرحهای آنها مدرکی آینده دار و محکم مبنی بر این است که معماران و معماران منظر می توانند از همان فلسفه ها استفاده کنند.
نتیجه گیری: تأثیری که معماری منظر بر معماری دارد
معماری غالباً با طراحی زیباشناختی و کاربردی همراه است، در حالی که پیوند با طبیعت و کاهش تاثیر معماری بر محیط هنوز در بیشتر ساختمانهای جدید وجود ندارد. این موضوع اغلب از معمارانی ناشی می شود که در قبال تغییرات محیطی احساس مسئولیت نمی کنند. ساختمانهای جدید اکولوژیکی با سرسبزی (عمودی) خود در سرتاسر نما، آغاز درک چالشهایی است که هر دو حرفه با آن روبرو هستند. چالشی که میگوید: ساختمانها و فضاهای باز در بافتهای شهری، قطعات کوچکی از کلیت بزرگتر هستند.
در نتیجه، معماری باید از معماری منظر بیاموزد که چگونه نه تنها چیز جدیدی طراحی کند، بلکه احترام به عناصر اولیه طبیعی سایت و همچنین تغییرات طولانی مدت و تأثیر آن بر بافت شهری را نیز در نظر بگیرد. از طریق اصول طراحی معماری منظر، تأثیرات منفی معماری بر محیط اطرافش می تواند بهبود یابد. به نظر می رسد که ساختمانهای مدرن فریاد می زنند که باید به ریشه های خود در طبیعت برگردند.
بنابراین معماران منظر باید اصول طراحی مناسبی را در اختیار معماران قرار دهند تا به آنها كمك كند تا گام نزدیكی به درک جدید و نوآورانه خود داشته باشند.